◼️◼️◼️◼️◼️▪️◼️◼️◼️◼️◼️
#سقای_آب_و_ادب
قسمت 4⃣1⃣
...این حکیم بن طفیل است که نخلستان را دور زده و از مقابل با عمود آهنین پیش می آید.بگیرید این تتمه جان عباس را که از آبرویش گرانبها تر نیست.حسین جان! جانم به فدات!تو ازین پس چه میکنی؟ می دانم که با رفتنم پشت تو خواهد شکست.از این پس تو با پشت خمیده چه میکنی؟! حسین جان! یک عمر در آرزوی رسیدن به کربلا زیستم،یک عمر به عشق نینوا تمرین سقایت کردم،یک عمر به شوق عاشورا شمشیر زدم...یک عمر همه حواسم به این بود که نقش عاشقی را درست ایفا کنم و به آداب عاشقی مؤدب باشم.اما درست در اوج حادثه...شاخسار دستانم از درخت بدن فرو ریخت.مشک امیدم دریده شد و آب آرزوهایم هدر رفت.من شعله متراکمی بودم که می توانستم تمام جبهه دشمن را به آتش بکشم و خاکستر کنم اما در نطفه اتفاق شکستم و در عنفوان اشتعال فرو نشستم.حسین جان مرا ببخش که نشد برایت بجنگم و از حریم آسمانی ات دفاع کنم.این آخرین ضربه دشمن است که پیش می آید و مرا از شرمساری کودکانت می رهاند.ای خدا! این فاطمه است این زهرای مرضیه است که آغوش گشوده است تا سر مرا به دامن بگیرد.این فاطمه است که فریاد می زند پسرم! عباس! من کی ام؟! جان هستی فدای لحظه دیدارت فاطمه جان! برادرم !حسین جان!مادرمان فاطمه مرا به فرزندی قبول کرده است. اکنون برادرت را دریاب_ برادرم!
ادامه دارد...
@Etr_Meshkat
◼️◼️◼️◼️◼️▪️◼️◼️◼️◼️◼️