❗️آمده بود مهمانی سر سفره هم نشسته بود اما دست به غذا نمی زد زن دایی پرسید : محمدعلی!مگر گرسنه نیستی؟ همانطورکه سرش پایین بود جواب داد: میتوانم خواهشی از شما بکنم !؟میشود چادرتان  را سرتان بکنید؟ آن روز یازده و دوازده سال بیشتر نداشت!. @GORDAN313