♦️فقه استنطاقی ۴
🎙...کاربرد واژه «استنطاق» به معنی «درخواست سخن گفتن؛ به سخن درآوردن» در فقه بسیار معدود بوده است. ظاهرا تنها در دو باب قضاء و شهادات بکار رفته است آنهم به معنی؛ بازپرسی کردن از متهم و حرف کشیدن از او... اما سابقه و کاربرد آن در علوم قرآن و نزد عالمان تفسیر بیشتر است.
پیشتر «استنطاق قرآن» را به تفسیرِ قرآن به قرآن، تاویل الآیات و تفسیرِ موضوعی اطلاق میکردند که هریک بعدی از ابعاد استنطاق است. اما اخیرا
#استنطاق_قرآن را به معنی طرح پرسش در پیشگاه قرآن با هدف پاسخ گرفتن از آن، می دانند و آن را امری فراتر از تفسیر و تاویل، و دارای تفاوت ماهوی با تفسیر قرآن به قرآن یا تاویل الآیات یا تفسیر موضوعی می دانند... می گویند شروع استنطاق از متن جامعه و مشکلات آن است که در قالب پرسش جلوه می کند و به پاسخ بدست آمده از متن قرآن، ختم می شود اما سایر روشها از متن قرآن شروع می شوند و خطاب به جامعه دستورالعمل می دهند. آنها به خطبه ۱۵۸ نهج البلاغه امیرالمومنین ع تمسک می کنند که امام دستور داده اند به استنطاق قرآن؛ « ذلک القرآن فاستنطقوه» قرآن را به نطق بیاورید.
حالا نمی خواهم وارد مبانیِ استنطاقِ قرآن، مانند جامعیّت قرآن، جاودانگی قرآن و نظام مندی قرآن و...شوم و یا این بحث که پرسش ها در چه حوزهای می تواند باشد؟ یا استنطاق قرآن، از عهده ی چه کسی بر می آید؟ مثلا آیا غیر معصوم (ع)، با کسب شایستگی لازم، میتواند فی الجمله از عهدهی استنطاق قرآن برآید؟ بالجمله بمعنی همه مراتب (بصورت موجبه کلیه) که قطعا نمیتواند اما فی الجمله (بصورت موجبه جزئیه) بمعنی مراتبی از آن در مقابل سلب کلی چطور؟ و اینکه آیا استنطاق به این معنی سر از تفسیر به رأی در می آورد یا خیر؟...
بلکه این نکته را می خواهم بگویم که آیا آن کلام حضرت امیر اینقدر کشش و دلالت دارد که معنای اخیر را دلالت کند؟ یعنی استنطاقی به معنایی فراتر از تفسیر و تاویل؟ به نظر می رسد ندارد! زیرا وقتی به ادامه کلام نگاه می کنیم فرموده است: «ِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم»؛ آن- كتاب خدا است- قرآن، از آن بخواهيد تا سخن گويد. و هرگز سخن نگويد. امّا من شما را از آن خبر مىدهم. بدانيد كه در قرآن علم آينده است، و حديث گذشته. درمان درد شما در آن است، و راه سامان دادن كارتان در آن است.
پس حضرت می خواهد بفرماید قرآن کتابی نیست که همه آنچه دارد را با شما درمیان بگذارد (و لن ینطق) بلکه زبان این کتاب من هستم (ولکن اخبرکم عنه).
لذا به نظر می رسد این کلام معصوم و دیگر کلمات مشابه آن که از امام صادق ع رسیده دلالتی بر آن ادعای بزرگی که اخیرا از سوی برخی عالمان تفسیر صادر شده، ندارد و باید به قرینه ذیل، این امر را نوعی
#تحدی مانند؛《 قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ 》بدانیم لذا حضرت میخواهد بگوید همانا امام، قرآن ناطق است و شما با داشتن قرآن، بی نیاز از مفسر و مبین و مستنطق آن نیستید. اما در مقام بیان استنطاق قرآن به معنای گسترده آن توسط غیر معصوم نیست.
برگردیم به روش استنطاق در علم فقه... (ادامه دارد)
🔍تبیین و نقد
#فقه_استنطاقی
🔺برشی از تقریرات درس
#القواعد_الفقهیه حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴
http://eitaa.com/Heydari_org