رضا حیدری
🔰 مقام علی بن مهزیار اهوازی نزد امام جواد (ع) #امام_جواد میفرماید:... اگر بگویم مانند تو را در میا
🔰 مقام علی بن مهزیار اهوازی نزد امام جواد(ع)
امام جواد عليه السلام از جهت امکان ارتباطی در تنگنای شدید بودند لذا ارتباط ایشان با شیعیان، بیشتر از طریق وکلا (نماینده و کارگزار ) و به شکل نامهنگاری انجام میگرفت.
سازمان وکالت امام در نقاط مختلف گسترده بود؛ در اهواز، همدان، سیستان، رى، بصره، واسط، بغداد...و مراکز شیعیان؛ کوفه و قم.
شمار راویان و اصحاب امام جواد(ع) کم نیستند به طوری که محققان، عدد آنها را از صد و چند نفر تا دویست و چند نفر ذکر کردهاند. افراد بزرگی مثل؛ بزنطی و برقی و صفوان بن یحیی و عبدالعظیم حسنی و حسین بن سعید اهوازی و یعقوب بن اسحاق اهوازی معروف به ابن سکیت و اهوازیهای دیگر از جمله آن راویان و اصحاب هستند.
در میان آن وکیلان، علی بن مهزیار اهوازی جایگاه ویژهای نزد امام داشته است. امام در نامهای خطاب به علی بن مهزیار تعابیری دارند که نشان دهنده منزلت و علوّ مقام این راوی است. متن این نامه در کتاب الغيبة شيخ طوسی آمده است و مرحوم مجلسی هم در کتاب بحار الأنوار آن را ذکر کرده است:
یا علیّ! أحسنَ الله جزاک و أسکَنک جنّته و منعک من الخزي في الدنیا و الآخرة و حشرک الله معنا. یا علیّ قد بَلوتک و خیرتک فی النصیحة و الطاعة و الخدمة و التوقیر و القیام بما یجب علیک. فلو قلت اني لم أر مثلک لرجوت أن أکون صادقاً فجزاک الله جنان الفردوس نزلاً فما خفي علی مقامک و لا خدمتک فی الحَرّ و البَرد، في اللیل و النهار فأسأل الله إذا جمع الخلائق للقیامة أن یحبوک برحمته تغتبط بها انّه سمیع الدعاء.
امام میفرماید: تو را به خیرخواهی و نُصح و اطاعت و خدمت و وقار و انجام آنچه واجب است آزمودم، اگر بگویم مانند تو را در میان اصحاب ندیدهام، امیدوارم راستگو باشم. دعای امام برای او این است که خداوند جزای اعمال نیک او را بهشت برین قرار دهد. در ابتدا و وسط و انتهای نامه، این دعا را دارد.
امام در ادامه نامه میفرماید؛ البته مقام تو بر ما پنهان نیست و خدمت تو هم پوشیده نیست که در سرما و گرما و شب و روز به واجبات قیام کردی. لذا همانطور که نجاشی در رجالش ذکر کرده است: آن حضرت در بزرگداشت علی بن مهزیار عنایت ویژهای داشتهاند.
📌بخشی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رضا حیدری در سال ۱۳۹۹
🔴حکومت و مسئولیت آلودگی هوا
هوا و فضا از ثروت های عمومى است و اختيار آن با حكومت و مديريت است. برخى فقيهان معاصر تصريح كرده اند كه هوا و فضا در شمار « انفال» است لذا نقش حاكميت، در حفظ آن جدى است و بايد براى فضا و هوا و همهی آنچه #محيط_زيست ناميده ميشود برنامه ريزی كند و در برابر متجاوزان به طبيعت از حقوق مردم صيانت و حفاظت كند البته اين منافات با مسئوليت آحاد مردم ندارد كه بايد علاوه بر اينكه خودشان به آلودگی هوا دامن نزنند، متخلفان را نيز نهى از منكر كنند اما به هر حال اين قدرت هاى مديريتي هستند كه بايد مسئوليت امور را بپذيرند و مسئول، در فرهنگ دينی يعنی كسی كه در مقابل مردم و خدا پاسخگوست.
📌بخشی از سخنان حجت الاسلام و المسلمین رضا حیدری درباره آلودگی هوا در مصاحبه با خوزنا؛ ۱۴۰۰/۱۲/۰۲
🔍بیشتر بخوانید:
http://www.khoozna.ir/view-131795-.html
هدایت شده از رضا حیدری
🔹اسمهای مرکب با علی در بختیاری
🔍پرسش: من برای تبلیغ به مناطق کوهستانی خوزستان رفته بودم ویکی از اهالی که تحصیلات جامعه شناسی داشت گفت اسمهای مرکب مانند گرگعلی نشانه اعتقاد دیرین مردم این منطقه به الهه ها بوده و احتمالا گرگ از سمبلهای مقدس بوده است که پس از تشرف به اسلام هم همراه آن ها مانده و به شکل دیگری بروز کرده است.در این بحث چه جوابی باید بدهیم؟
✍پاسخ استاد حیدری:
همانطور که در مصاحبه ای در سال ۱۳۸۷ شرح داده ام و به چاپ هم رسیده است؛ این تحلیل از برخی روشنفکران و کسانی که در جامعه شناسی و نظائر آن مطالعه می کنند از جمله مرحوم #شریعتی در کتاب "اسلام شناسی" در بحث توتم که به معنی خدای طبیعی واولیه اقوام است صادر شده است و چندان که گوینده اش می نماید صحیح نیست و به راحتی قابل جواب است:
🔹پاسخ نقضی:
این تحلیل درباره برفعلی و بردعلی و مانند آن صدق نمی کند چون هیچگاه برف و برد و ... در شمار قداست های برگرفته از طبیعت نبوده اند پس یقینا چنین رابطه و اعتقاد عبودیتی وجود نداشته است.
🔹پاسخ های حلی:
پاسخ ۱- طبیعت برای مردم بختیاری عین زندگی بوده است و طبیعت گرایی در نامگذاری های آنان وجود داشته است ولی بعد از آشنایی با آیین زندگی بخش اسلام همان نامهای زلال و ساده را با افزودن نام پاک علی متبرک کرده اند مثلا فرزندی که هنگام کوچ در کنار سنگ بزرگی به دنیا می آمد بردی یا کودکی که در سربالایی هنگان کوچ به دنیا آمده باشد بنداری و بچه ای که درروز بارانی به دنیا می آمد بارانی می نامیدند. پس در #نامگذاری_فرزند مناسبت آن مولود با وضع طبیعت در آن زمان و مکان دخیل بوده است و بعد از اسلام به قصد تبرک، ترکیبات اسمی بوجود آمد.
پاسخ۲- اینکه بختیاری ها به سمت ساختن ترکیبات متعدد با علی رفتند نشانگر این واقعیت است که هر خانواده ای دوست داشت نه تنها یک فرزند بلکه فرندانی یا همه فرزندان را به این نام بنامد. و روی آوردن به ترکیبات اسمی جدید و بعضا غریب به یکی از این دلائل بوده است:
الف) وجه تمایز بین این علی ها برای تشخیص آنها از یکدیگر مردم #بختیاری را واداشت تا پسوند یا پیشوندی به عنوان قید برای #علی قرار دهند و آن قید را معمولا از طبیعت اخذ می کردند.
ب) اعتقادی وجود داشت که یک نام در هر خانواده به یک نفر اختصاص دارد و معتقد بودند نام مثل "فره" اختصاصی فرد است بنابراین نباید یک نام در یک خانواده و نسل دوبار تکرار شود.
✍رضاحیدری ۹۹/۵/۱۴
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
پی نوشت: متن مصاحبه حجت الاسلام رضا حیدری درسال ۱۳۸۷ همراه با مصاحبه هایی از سایر علما و فضلا در کتاب #برچ_شمشیر_علی ع اولین بار در سال ۱۳۸۸توسط نشر سروش هدایت چاپ شده است.
در چاپ سوم کتاب، متن کامل مصاحبه در صفحات۹۵ تا۱۱۹ قابل مطالعه است.
http://eitaa.com/Heydari_org
🔰گاهی به سکوت
🎙 گاهی عبادت به رفتن است، گاهی به ماندن است.
گاهی به فعل و رفتار و سعی و چرخش و رَمی است و هیاهو، گاهی به ترک فعل و تنهایی و گوشه نشینی و نظر در خم ابرو.
به قول عرفی شیرازی؛ 《ما #معتکف گوشهی تنهایی خویشیم/ آن کعبه روانند که رفتار فروشند》
#عبادت گاهی در جَلوَت است، گاهی در خَلوَت است.
گاهی آشکار است و علنی، گاهی سرّی است و پنهانی.
گاهی جمعی است، گاهی فردی است.
گاهی به فریاد است، گاهی به #سکوت.
مهم این است که این 《گاه》را تشخیص دهیم... .
📌سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری در #اعتکاف مسجد امام حسین ع/ اهواز ۱۴۰۲/۱۱/۰۶
@Heydari_org
📣 استاد حیدری در بهمن سال ۱۳۹۹ بحثی در تبیین و بررسی و نقد #فقه_استنطاقی داشتند که مود استقبال طلاب و فضلا قرار گرفت. ان شاءالله تقریر آن بحث، در قالب شش متن تقدیم علاقه مندان به مباحث فقه معاصر خواهد شد.🔻
🔸فقه استنطاقی ۱
🎙اخیرا گاهی در برخی جلسات علمی قم، اصطلاح 《فقه استنطاقی》 بکار می رود در مقابل فقه استظهاری و فقه استنباطی. به بیان دیگر آنها تفقه را در سه سطح صورت بندی می کنند: استظهار، استنباط، استنطاق. و این سه سطح را مترتّب بر یکدیگر می دانند نه در عرض.
مرادشان از #استظهار ؛ آن چیزی است که مدلول مطابقی یک آیه و روایت است یا آنچه مدلول مطابقی آیات و روایات است و گاهی سخاوتمندانه مدلول التزامی را هم داخل می کنند.
مرادشان از #استنباط ؛ بررسی ظهورات بدست آمده از مجموعه نصوص برای بدست آوردن مدلول نهایی است. یعنی آنچه از آیات و روایات استظهار شده است، در یک فرایندی منجر به قاعده سازی می شود و کلیات و اصول بدست می آید آنگاه وقتی فقیه با یک مصداق خارجی مواجه شد بررسی می کند که آیا این مصداق کدامیک از آن کلیات و اصولی است که سابقا آن را استظهار کرده تا حکمش را بدست آورد و این را همان « ردّ الفروع إلی الاُصول» می دانند.
به بیان دیگر: در مرحله استنباط، فقیه پس از بدست آوردن آن کلیات و اصول و قاعده سازی، مدالیل التزامی بیّن بالمعنی الأعم را هم از آیات و روایات بدست می آورد بخلاف مرحله استظهار که فقط مدالیل تطابقی و التزامی بیّن بالمعنی الأخص را شامل بود.
مرادشان از #استنطاق ؛ الفت میان ادله و بدست آوردن روابط حاکم بر مجموعه نصوص است. می گویند فقیه علاوه بر مباحثی که در استظهار و استنباط نیاز دارد باید به چگونگی تجمیع متون و نصوص برای تبیین حکم یک موضوع کلان که جوانب متعدد دارد هم بپردازد و پرسشهای مربوط به موضوعات جدید را پاسخ دهد موضوعاتی که در زمان ائمه هيچگاه مورد سوال و جواب نبوده اند.
از حیث تطور و روند شکل گیری می گویند؛ استظهار کار فقهای صدر اول بوده و گاهی بی مهابا میگویند اخباریها چنین بودند. استنباط کار اصولیها و مجتهدان دیروز تا امروز است و استنطاق کار اصولیها و مجتهدان از امروز به بعد است...(ادامه دارد)
🔍تبین و نقد #فقه_استنطاقی
🔺برشی از تقریرات درس #القواعد_الفقهیه حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴
http://eitaa.com/Heydari_org
🔹فقه استنطاقی ۲
🎙...از حیث تطور و روند شکل گیری می گویند؛ استظهار کار فقهای صدر اول بوده و گاهی بی مهابا می گویند اخباریها چنین بودند. استنباط کار اصولیها و مجتهدان دیروز تا امروز است و استنطاق کار اصولیها و مجتهدان از امروز به بعد است.
البته این نظریه پردازان معترفند که ما ابزاری برای آنچه آن را استنطاقِ شریعت می نامند نداریم یعنی #اصول_فقه ما برای مرحله استظهار و استنباط طراحی شده و لذا برخی نامش را #اصول_الاستنباط نهاده اند اما اصول فقهی که متکفّل استنطاق باشد نداریم. ما اصول فقهی نداریم که نصوص را به نطق بیاورد لذا باید آن را طراحی و ایجاد کنیم لذا از ضرورت تدوینِ دفترِ دومِ اصول فقه، سخن می گویند...اصول فقه موجود را با اذعان به فاخربودن و عظمت آن، تنها بیان کننده «وظیفه فهمنده ی نص» میدانند که به تعهدات شارع و مبیّنان معصوم نپرداخته است لذا دفتر دومی می خواهد با موضوع « وظيفه مبیّنان شریعت». دانستن تعهدات ائمه هدى كه مبيّنان شرع هستند ما را مسلط و مجهز میکند به نوعی اجتهاد کلی نگر.
در این میان، برخی منهجِ استنطاق را ماهیتاً متفاوت از استنباط می بینند ولی برخی، تفاوت را صرفا در پیچیدگیِ فرایند می دانند نه بیشتر، و معتقدند کافی است نصوص ادلّه مبین #مقاصدالشریعة را حلاجی کنیم و از دل آنها یک دستگاهی بسازیم که فهم ما را از آیات و روایات بروز رسانی کند و راه حل مسائل جدید و مستحدثه را بدست دهد.
به بیان دیگر، آنها به دنبال فقه استنطاقی اند یعنی فقهی روشمند. روشمند است یعنی برپایه روش اجتهادی استنطاق نصوص است. مرادشان از فقه، توضیح المسائل یا مجموعه فتاوای یک فقیه نیست بلکه مقصود، یک دانش مدلَّل احکام شرعی است. پس فقه استنطاقی یعنی؛ دانش استدلالی احکام شرعی بر پایه روش اجتهادی استنطاق نصوص.
آنچه باعث شده این نظریه پردازی شکل بگیرد نیازهای جدید است. نیازهای جدید برآمده از دنیای مدرن، مساله هایی ایجاد می کنند که هیچگاه در دوره مبیّنان شریعت مورد پرسش نبوده اند...(ادامه دارد)
🔍تبیین و نقد #فقه_استنطاقی
🔺برشی از تقریرات درس #القواعد_الفقهیه حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴
http://eitaa.com/Heydari_org
رضا حیدری
⭕️بحران آلودگی آلوده کردن هوا و تخریب محیط زیست، حرام شرعی و ممنوع عقلی است. کاش آمار بیماری های نا
📩 پیام رسیده
آمار بیماری ها و مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا در کشور طی سال ۱۴۰۲ :
به طور میانگین ۱۲.۵۶ درصد از کل مرگهای طبیعی کشور در سال گذشته منتسب به آلودگی هوا در کشور بوده و به عبارت بهتر در سال ۱۴۰۲ حدود ۵۲ هزار و ۵۰۰ مورد مرگ منتسب به آلودگی هوا داشتهایم. خبرگزاری میزان
https://www.mizanonline.ir/00KCp3
💠 فقه استنطاقی ۳
🎙...آنچه باعث شده این نظریه پردازی شکل بگیرد #نیازهای_جدید است. نیازهای جدید برآمده از دنیای مدرن، مسأله هایی ایجاد می کنند که هیچگاه در دوره مُبیّنان شریعت مورد پرسش نبوده اند و لذا یافتن جواب برای آنها کار می طلبد. فقه پویا و زنده باید بتواند پاسخ دهد و گرنه ایستا و فرسوده است.
به هرحال پدیده های جدید، واقعیت هستند. تغییر از اقتضائات دنیاست از زمانهای دور تا امروز. تغییرِ سریع و سرعتِ تغییر هر دو از لوازم دنیای جدید است. از سویی، آیات و روایات که سرمایه فقیه برای پاسخگویی به نیازها و سوالهاست، حقیقت اند و البته قدیمی اند. پس ما یک حقیقت با قدمت و سابقه داریم و یک واقعیت نو و بی سابقه. حالا نمیخواهم بحث مان به "بحث حقیقت و واقعیت" بغلتد. بهتر است بگویم؛ ما یک چیزِ با قدمت و با سابقه داریم و یک چیزِ جدید و بی سابقه. رابطه اینها چگونه است؟
آیا باید گفت که آنچه قدیمی است کهنه و مندرس و فرسوده است و لذا تسلیم اقتضائاتِ جدیدِ #دنیای_مدرن شد؟ یا باید گفت آنچه که قدیمی است باید به همان شکل بماند چون #مقدس است لذا به تقابل با اقتضائاتِ جدید دنیای مدرن پرداخت؟ تعامل دینداران با دنیای مدرن باید چگونه باشد تقابل یا تسلیم؟ کدامیک عاقلانه است؟ هیچکدام. چون هر دو برخاسته از جاهلیت است. جاهلیت در برابر عقلانیت، نه جهالت در برابر عِلمانیت...البته آن گروهِ جاهلِ مقدس نما که تقابل می کند با دنیای جدید، روزی رسوا و نادم میشود. آن دسته ی جاهلِ واداده به طمطراق دنیای جدید، که ستیزه میکند با دین و تا میتواند تقدس ستیزی میکند روزی به پوچی می رسد و سرش به سنگ میخورد...
آیا راه سومی هست؟ که مقتضای عقلانیت باشد؟ چگونه باید با حفظ قداستِ دین در دنیای جدید زیست؟ چگونه مسلمان می تواند هم با پیشرفت های زندگی، هم راه و هم آهنگ باشد، و هم متدین بماند؟...چطور می شود به نام دین، فراگیری علم در شؤون زندگی را نفی نکرد و به نام مدنیّت و عِلمانیت، دین را کنار نگذاشت؟ اینها سوالهایی است فرعی برای یک سوال اصلی که باید پاسخ داده شود و آن عبارتست از؛ « چیستی رابطه دین و مدرنیته». سوالهای فرعی تر هم وجود دارد که در میدانهای سیاسی؛ حکمرانی بر مردم، روابط بین الملل، و در میدانهای اقتصادی؛ پول، بانک، سرمایه، تورم، بورس... اینها، «هل من مبارز» می طلبد. پاسخی باید داد بدون #التقاط، بدون خیانت به ارزشهای بنیادین دین، بدون ایستادگی در برابر نوشدن زندگی...
ممکن است بگویید خب این چیزهایی که شما می گویید فراتر از فقه است. حوزه های پنداری و رفتاری، جهان بینی و ایدئولوژی هر دو را شامل است. اینها به علم کلام، کلام جدید، فلسفه علم، تفسیر و علوم قرآن و علم حدیث ألیَق است تا فقه. عرض میکنم بله! از قضا ایده استنطاقِ نصوص از علوم قرآنی برخاسته و به علوم فقهی رسیده است... (ادامه دارد)
🔍تبیین و نقد #فقه_استنطاقی
🔺برشی از تقریرات درس #القواعد_الفقهیه حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴
http://eitaa.com/Heydari_org
♦️فقه استنطاقی ۴
🎙...کاربرد واژه «استنطاق» به معنی «درخواست سخن گفتن؛ به سخن درآوردن» در فقه بسیار معدود بوده است. ظاهرا تنها در دو باب قضاء و شهادات بکار رفته است آنهم به معنی؛ بازپرسی کردن از متهم و حرف کشیدن از او... اما سابقه و کاربرد آن در علوم قرآن و نزد عالمان تفسیر بیشتر است.
پیشتر «استنطاق قرآن» را به تفسیرِ قرآن به قرآن، تاویل الآیات و تفسیرِ موضوعی اطلاق میکردند که هریک بعدی از ابعاد استنطاق است. اما اخیرا #استنطاق_قرآن را به معنی طرح پرسش در پیشگاه قرآن با هدف پاسخ گرفتن از آن، می دانند و آن را امری فراتر از تفسیر و تاویل، و دارای تفاوت ماهوی با تفسیر قرآن به قرآن یا تاویل الآیات یا تفسیر موضوعی می دانند... می گویند شروع استنطاق از متن جامعه و مشکلات آن است که در قالب پرسش جلوه می کند و به پاسخ بدست آمده از متن قرآن، ختم می شود اما سایر روشها از متن قرآن شروع می شوند و خطاب به جامعه دستورالعمل می دهند. آنها به خطبه ۱۵۸ نهج البلاغه امیرالمومنین ع تمسک می کنند که امام دستور داده اند به استنطاق قرآن؛ « ذلک القرآن فاستنطقوه» قرآن را به نطق بیاورید.
حالا نمی خواهم وارد مبانیِ استنطاقِ قرآن، مانند جامعیّت قرآن، جاودانگی قرآن و نظام مندی قرآن و...شوم و یا این بحث که پرسش ها در چه حوزهای می تواند باشد؟ یا استنطاق قرآن، از عهده ی چه کسی بر می آید؟ مثلا آیا غیر معصوم (ع)، با کسب شایستگی لازم، میتواند فی الجمله از عهدهی استنطاق قرآن برآید؟ بالجمله بمعنی همه مراتب (بصورت موجبه کلیه) که قطعا نمیتواند اما فی الجمله (بصورت موجبه جزئیه) بمعنی مراتبی از آن در مقابل سلب کلی چطور؟ و اینکه آیا استنطاق به این معنی سر از تفسیر به رأی در می آورد یا خیر؟...
بلکه این نکته را می خواهم بگویم که آیا آن کلام حضرت امیر اینقدر کشش و دلالت دارد که معنای اخیر را دلالت کند؟ یعنی استنطاقی به معنایی فراتر از تفسیر و تاویل؟ به نظر می رسد ندارد! زیرا وقتی به ادامه کلام نگاه می کنیم فرموده است: «ِ ذَلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَا يَأْتِي وَ الْحَدِيثَ عَنِ الْمَاضِي وَ دَوَاءَ دَائِكُمْ وَ نَظْمَ مَا بَيْنَكُم»؛ آن- كتاب خدا است- قرآن، از آن بخواهيد تا سخن گويد. و هرگز سخن نگويد. امّا من شما را از آن خبر مىدهم. بدانيد كه در قرآن علم آينده است، و حديث گذشته. درمان درد شما در آن است، و راه سامان دادن كارتان در آن است.
پس حضرت می خواهد بفرماید قرآن کتابی نیست که همه آنچه دارد را با شما درمیان بگذارد (و لن ینطق) بلکه زبان این کتاب من هستم (ولکن اخبرکم عنه).
لذا به نظر می رسد این کلام معصوم و دیگر کلمات مشابه آن که از امام صادق ع رسیده دلالتی بر آن ادعای بزرگی که اخیرا از سوی برخی عالمان تفسیر صادر شده، ندارد و باید به قرینه ذیل، این امر را نوعی #تحدی مانند؛《 قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ 》بدانیم لذا حضرت میخواهد بگوید همانا امام، قرآن ناطق است و شما با داشتن قرآن، بی نیاز از مفسر و مبین و مستنطق آن نیستید. اما در مقام بیان استنطاق قرآن به معنای گسترده آن توسط غیر معصوم نیست.
برگردیم به روش استنطاق در علم فقه... (ادامه دارد)
🔍تبیین و نقد #فقه_استنطاقی
🔺برشی از تقریرات درس #القواعد_الفقهیه حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴
http://eitaa.com/Heydari_org
🔵 فقه استنطاقی ۵
🎙برگردیم به روش استنطاق در علم فقه؛ چنین روشی در کلمات فقهاء مورد تصریح نبوده است و گفتیم که حتی كاربستِ واژه «استنطاق» هم در فقه بسیار معدود بوده است؛ ظاهراً تنها در دو باب قضاء و شهادت، واژه «استنطاق» به معنی «درخواست سخن گفتن/ به سخن درآوردن» بکار رفته است.
البته گاهی به بزرگانی مانند عبدالحسین لاری (که تبار دزفولی دارد و متولد ۱۲۲۶ش در نجف و متوفای ۱۳۰۳ش در جهرم است) کاربستِ این روش در فقه را نسبت داده اند چنانکه به شهید سید محمد باقر صدر (متولد ۱۳۱۳ش و شهید در سال ۱۳۵۹ش ) کاربستِ آن در تفسیر موضوعی قرآن را نسبت داده اند. اما فراموش نکنیم که هیچگاه روش شناسی آن بحث نشده است و مبانی استنطاقِ نصوص و نیز اصول فقهِ استنطاقی، به مثابه یک ابزار برای بدست آوردن حکم شرعی بحث نشده است.
من اجازه می خواهم وارد بحثی که برخی مطرح کرده اند نشوم. اینکه می گویند؛ [[ اصول فقه موجود تنها بیان کننده «وظیفه فهمنده ی نص» است که به تعهدات شارع و مُبیّنانِ معصوم نپرداخته است لذا دفتر دومی می خواهد با موضوع « وظيفه مبیّنان شریعت» ]] چون یک بحث اختلافی در «کلام جدید» است.
همچنین در این مجال به این بحث نمی پردازم که می گویند؛ [[ منهجِ استنطاق، ماهیتاً متفاوت از استنباط است، یا تفاوت آن صرفاً در پیچیدگیِ فرایند است. ]]
به نظر میرسد بدون غور در آن دو بحث نیز می توان به هدف فقهی رسید. آنچه به آن اعتقاد دارم و به نظر می رسد حلاّل مشکل باشد این است که؛ درباره نصوص ادلّه مبیّن #مقاصد_الشریعة کار کنیم. در این زمینه کم کار شده است. به نظر می رسد فهم مقاصد الشریعه و #علل_الشرایع و کنکاش در #فلسفه_احکام، فهم ما را از آیات و روایات به روز می کند و راه حل مسائل مستحدثه را بدست می دهد. مسائلی که ره آورد دنیای مدرن است و هیچگاه در دوره مُبیّنان شریعت مطرح نبوده اند تا مورد پرسش بوده باشند و طبعاً بیانی از معصوم در خصوص آن به ما نرسیده لذا در دایره « ما لا نص فیه» طبقه بندی می شوند.
اما اینکه مقاصد الشریعه کدامند؟ و راه وصول به آنها چیست؟...(ادامه دارد...)
🔍تبیین و نقد #فقه_استنطاقی
🔺برشی از تقریرات درس #القواعد_الفقهیه حجت الاسلام و المسلمین استاد رضا حیدری. ۹۹/۱۱/۱۴
http://eitaa.com/Heydari_org
هدایت شده از رضا حیدری
🔹مسلمانان هیچگاه قرون وسطی نداشته اند
🎙شش قرن پس از میلاد حضرت مسیح ع جریانهایی در اروپا شکل گرفت و تغییراتی به وجود آمد که تا نه قرن، یعنی قریب هزارسال ادامه پیدا کرد. شاخصه اصلی این دوران که به #قرون_وسطی معروف شد، مبارزه با #علم با شعار دفاع از #دین بود. جریانِ غالب بر پایه برخی آیات تحریف شده کتاب مقدس، علم آموزی را حرام دانستند و دانشگاهها و مراکز علمی را تعطیل کردند و دانشمندان متفرق و آواره شدند. علم کالای قاچاق و ممنوعه شد و طالبان علم مُحارب با خدا...
اما در این سوی کره خاکی در اواخر قرن ششم پس از میلاد، مردی متولد می شود و در اوایل قرن هفتم با اسم رمز «بخوان» به پیامبری می رسد. کتاب او ابرِ سیاه تحریفات بوجود آمده در کتاب مقدس را کنار می زند و آفتاب علم و دانش را به شکوفه ها می تاباند تا عطرش در جهان بپیچد... آثار علمی دانشمندان مسلمان چند قرن بعد اروپا را از تاریکی جهلِ قرون وسطایی خارج کند... مسلمانان نه تنها هیچگاه به نام دین، با علم مبارزه نکردند بلکه به نام دین به علم آموزی و نشر دانش همت کردند.
با #بعثت محمد ص، عالمان تکریم می شوند و به قلمِ آنها قسم خورده می شود و بالاتر از خون شهید معرفی می شود. طلب علم، وظیفه و فریضه دانسته می شود. محدوده سنی و زمان هم ندارد؛ « مِنَ المَهدِ إلَى اللَّحْدِ». قُرب و بُعد مکانی ندارد؛ « ولو بالصین». به هر قیمتی؛ « وَ لَوْ بِسَفْكِ اَلْمُهَجِ وَ خَوْضِ اَللُّجَجِ » و نکته جالب توجه این است که ظهور اسلام و آغاز حرکت علمی مسلمانان درست در زمانی است که سالهای اولیه رکود علم در جهان غرب و مسیحیت است و در قرن چهارم هجری که مقارن است با قرن یازدهم میلادی مسلمانان در اوج شکوفایی علمی اند و غرب در چاه تاریک جهل و خرافه.
#عید_مبعث
بخشی از سخنان حجت الاسلام و المسلمین رضا حیدری در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز. سال ۱۳۸۶
http://eitaa.com/Heydari_org