من اگر خشنود و سرمستم ، نشانِ عاشقی است ؛ با همه یکرنگ بودن ، رمز و رازِ صادقی است. (۱) هیچ کس تصویرِ رخسارِ علی ع نَتْوانْ کِشَد ؛ آنکه خَلقِ جسم و جانش کرد ، حقّش خالقی است. (۲) هر که آید بر سرِ بالینِ بیمارانِ عشق ؛ گویمش اندر طبابت ، او طبیبِ حاذقی است. (۳) دزدْ تنها جان و مالِ مردمان را می بَرَد ؛ آنکه ناموس خلائق می بَرَد چون سارقی است ؟ (۴) هر که می گوید حدیث عشق پنهانت مرا ؛ گویدم حقّا به تدریس و سخن ، خوش ناطقی است. (۵) آنکه خلقِ جان زهرا س و علی ع بِتْوانْ کُنَد ؛ زین سببْ نامِ خدا را شأن و رمزِ لایقی است. (۶) پس «عبادی» جهد کُن تا از محبّانش شوی ؛ چونکه نامش ، آتش و جان تو را ، خوش عایقی است ... (۷) شعر از : --- تهران (وزارت دادگستری) --- ۱۳۸۱/۰۴/۱۳ 🌎 کـانـال « هـیـدج نـو » 👇 •••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾••• ✨@HidajeNoo