♥🌿 مـدت‌هابود، متوجه غِيبت‌ھای نيمه‌شب مھـدی‌ شده‌بودم. شبی‌به‌ دنبالش‌رفتم، رفت توی‌نخلستـٰان، زيردرختی وبه نمازايستاد. شب‌های بعد هرچـه منتظرماندم نرفت. کنجکاوشدم، سرانجام پـرسيدم: مھدی‌چرا نمیری سرپُستت؟ گفت: تواگه میخواستی‌من بـرم، اونجارو اِشغال نميکردی! شرمنـده‌شدم، نميدانم ازکجا فھميـده‌بود.. 🌙📿.•^ ➥「 @bezibaeeyekrooya