به نام خدا «خوبان اگر بد شوند، از همه بدترند.» این عبارت مثل معروف زیر را تداعی می‌کند: «هرچه بگندد نمکش می‌زنند، وای به روزی که بگندد نمک» خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «... هَلْ يَسْتَوِي‏ الَّذينَ‏ يَعْلَمُونَ‏ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» (زمر: 9) «آيا كسانى كه مى‏دانند و كسانى كه نمى‏دانند يكسانند؟» تنها خردمندانند كه پندپذيرند. مفهوم آیه‌ی شریفه و استفهام انکاری آن این است که آنان که می‌دانند، برترند. و این مسأله‌ای است که هر عاقل و خردمندی به آن گواهی می‌دهد. امّا این برتری مسئولیت زاست. و اگر عالمی به مسئولیت خود در برابر علم اعتنا و عمل نکند، به بدترین موجود در نظر خدا و خلق تبدیل خواهد. همان طور که آیه‌ی شریفه بر برتری عالمان دلالت دارد، مردم نیز ازعالم و افراد برتری که جزء خوبان جامعه به حساب می‌آیند، توقع بیشتری دارند، همان‌طور که از پزشک و متخصص تغذیه رعایت بیشتر بهداشت و سلامتی را انتطار دارند. و این حقیقتی است که عقل و نقل آن را تأیید می‌کند. امام علی بن الحسين عليه السّلام فرموده است: «مَكتوبٌ في الانجيلِ لا تطلبوا علمَ ما لا تعلمونَ و لمّا تعمَلوا بما عَلِمتُم فانَّ العلم إذا لم يُعمَل بِه لم يزدد صاحبَه إلّا كُفراً و لم يزدد منَ اللّه إلّا بُعداً.» (منهاج البراعة، ج6، ص184) در انجیل نوشته شده است: وقتی که هنوز به آنچه می‌دانید عمل نکرده‌اید، در پی دانستن آنچه نمی‌دانید نباشید؛ زیرا علم وقتی به آن عمل نشود، جز به کفر صاحبش و دوری‌اش از خدا نیفزاید. امام صادق(ع): «إذا رأيتم العالم محبّاً لدنياه فاتّهموه على دينكم، فانّ كلّ محبّ شي‏ء يحوط ما أحبّ...» هرگاه عالم را دنیا دوست دیدید، او را نسبت به دین خود متّهم کنید، زیرا دوستدار هر چیز به گرد محبوب خود می‌گردد.» شارح خویی نهج البلاغه راز این قضیه را دو چیز می‌داند: 1. وقتی عالم اهل عصیان باشد، با عصیان او مردم بسیاری بلغزند، چنان که گفته شده: «إذا فَسَدَ العالِمُ‏ فَسَدَ العالَمُ» هر گاه عالِم فاسد شود، عالَم فاسد می‌شود. مثلاً کسی که خود مرتکب حرام شود و مردم را از آن بازدارد، مردم او را مسخره می‌کنند و بر آنچه نهی می‌کند، حریص‌تر می‌شوند و در کار بدش بسیاری از مردم به او اقتدا می‌کنند. – مثل آنکه از برخی مردم کوچه و بازار شنیده می‌شود درباره یک مدیر فاسد اختلاسگر می‌گویند: وقتی بخور بخوره، ما چرا نخوریم؟! یعنی وقتی برخی مسئولان دزدند، برخی از مردم دزدی را بر خود جایز می‌دانند. در این خصوص امام صادق عليه السّلام فرموده است: «قطع ظهري اثنان‏: عالمٌ‏ متهتّك‏، و جاهلٌ متنسّكٌ، هذا يصدّ الناسَ عن علمه بتهتكه، و هذا يصدّ الناسَ عن نسكه بجهله» . دو تن پشت مرا شکستند: عالمی که پروا ندارد آبرویش برود- آشکارا گناه می‌کند- و جاهل کوشا در عبادت، این مردم را با پرده دری اش از علم باز می‌دارد و آن با جهلش مردم را از عبادت دور می‌کند. (نوادر الأخبار فيما يتعلق بأصول الدين فيض کاشانی، ص30) 2. عصيان عالم با داشتن صفت علم از پلیدی شدید طینت او و بدذاتی‌اش و نهایت جسارتش نسبت به مولا پرده برمی‌دارد. و این بر خلاف جاهل است که یا چنان ساده است که تکلیفی به عهده اش نیست، و یا جاهلی فی الجملة است که شناختی مانند عالم ندارد و خدا به تناسب به او پاداش می‌دهد. (منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة خوئى)، ج‏6، ص: 186) افزون بر عالمان بی‌عمل، در جامعه گروه دیگری نیز پیدا می‌شوند که عالم‌نما یا عالم دروغین و حقّه‌بازند. و چون برتری علم و عالم را در نظر مردم را فی الجمله می‌شناسند، بدون داشتن علم و صلاحیت خود را صاحب آن برتری جامی‌زنند. امام علی علیه السلام در خطبه 87 نهج البلاغه ضمن اینکه اینان را «مرده متحرک» می‌خواند در وصف شان می‌فرماید: «و ديگرى كه او را دانشمند نامند امّا از دانش بى‏بهره است، يک دسته از نادانى‏ها را از جمعى نادان فرا گرفته، و مطالب گمراه كننده را از گمراهان آموخته، و به هم بافته، و دام‏هايى از طناب‏هاى غرور و گفته‏هاى دروغين بر سر راه مردم افكنده، قرآن را بر اميال و خواسته‏هاى خود تطبيق مى‏دهد، و حق را به هوس‏هاى خود تفسير مى‏كند. مردم را از گناهان بزرگ ايمن مى‏سازد، و جرائم بزرگ را سبك جلوه مى‏دهد. ادّعا مى‏كند از ارتكاب شبهات پرهيز دارد امّا در آنها غوطه مى‏خورد. مى‏گويد: از بدعت‏ها دورم، ولى در آنها غرق شده است. چهره ظاهر او چهره انسان، و قلبش قلب حيوان درنده است، راه هدايت را نمى‏شناسد كه از آن سو برود، و راه خطا و باطل را نمى‏داند كه از آن بپرهيزد، پس مرده‏اى است در ميان زندگان.» (نهج البلاغة، ترجمه دشتى، ص: 149) وقتی عالمان بی‌عمل بدترین باشند، عالم‌نما و عالم قلابی چه خواهد بود! در ادبیات عالم بی عمل را هم به درخت بی ثمر تشبیه کرده‌اند و هم به زنبور بی‌عسل! /حسین صفره/