➖
غربت و مظلومیت #امام_زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف 💔
✍🏻 در توصيف حضرت مهدی ارواحنافداه در روایات با دو کلمه: "الطَّرید و الشَّرید" مواجه میشویم. بعنوان نمونه محمد بن ابراهیم نُعمانی در کتاب الغیبه با سندهای خود از امام باقر علیهالسّلام روایت میکند که فرمود: صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ هُوَ
اَلطَّرِيدُ اَلشَّرِيدُ اَلْمَوْتُورُ بِأَبِيهِ اَلْمُكَنَّى بِعَمِّهِ اَلْمُفْرَدُ مِنْ أَهْلِهِ اِسْمُهُ اِسْمُ نَبِيٍّ .
▪️صاحب اين امر همان كسى است كه
طردشدۀ آواره است که خونخواهى پدرش نشده و كنيۀ عمويش را دارد و از خانوادهاش تك افتاده و نامش نام پيامبرى است.
📚الغيبة (للنعمانی) ج ۱، ص ۱۷۹
_________________________________________
🔻حال خوب است در معنای "
الطرید و
الشرید" دقت شود:
⬅️ مرحوم ملاصالح مازندرانی در شرحِ خود بر "اصول کافی" راجع به طرید و شرید مینویسد: «و الطريد فعيل بمعنى مفعول من الطرد بالتسكين و التحريك و هو الابعاد و الاخراج و الدفع يقال طرده السلطان اذا أخرجه عن بلده و ابعده و دفعه عن محله فهو مطرود و طريد. و الشريد فعيل بمعنى فاعل من شرد فلان اذا نفر عن الخلق و ذهب فى الارض و سار فى البلاد..."
طَرید" به معنای بیرون کردن و اخراج و پس زدن(راندن) است. از همین باب است که مثلا میگویند: سلطان، فلانی را طرد کرد و او را از شهرش اخراج نمود و از آنجا بیرون کرد و از محلش راندش و او مطرود و طرید شد؛
و "شرید" به کسی گویند که از مردم رویگردان و جدا شده (و جای ثابتی ندارد) و در زمین میگردد و به بلاد مختلف میرود...💔
📚 شرح الکافی، ج ٦ ص ١٩٧
⬅️ علّامه مجلسی نیز به توضیح بالا اضافه میکند: «المَوْتور: من قتل حميمه و أفرد، يقال: وترته إذا قتلت حميمه و أفردته فهو وتر موتور: "
مَوْتور" کسی است که شخصی از عزیزانش را کشتهاند و تنها مانده. هنگامی که عزیزش را بکُشی و او را تنها بگذاری. پس او را وترالمَوتور گویند. (کنایه از خونخواهیِ امام عصر درباره پدر و اجداد طاهرینش علیهمالسّلام)
📚 مرآة العقول، ج ٣ ص ٣٨٢
⬅️ میرزا حسین نوری نیز در کتاب نجمالثّاقب در معنای «الشرید» مینویسد:
شريد به معنى رانده شده است، يعنى از(جانب) اين خلق منكوس(=نگونسار شده) كه نه جنابش را شناختند و نه قدر نعمت وجودش را دانستند و نه در مقام شكرگزارى و اداى حقش بر آمدند؛ بلكه پس از يأس اوايل ايشان از غلبه و تسلّط بر آن جناب و قتل و قمع ذريّۀ طاهره، اجلاف(=مردمان فرومایه)
به (کمک و) اعانت زبان و قلم در مقام نفى و طردش از قلوب بر آمدند و ادلّه بر اصل نبودن و نفى تولّدش اقامه نمودند و خاطرها را از يادش محو نمودند.
📚نجم الثّاقب، ص ۷۸
☑️
@JAMI_Alahadith