‌💠کودک دو ساله ای هنگامی که می خواست از درون یخچال ظرف شیر را بردارد از دستش افتاد ناگهان مادرش رسید و گفت:چه خرابکاری جالبی! 💠من هرگز ندیده بودم شیری اینجوری به زمین بپاشددلت میخواهد قبل از اینکه شیرها را پاک کنیم روی آنها بازی کنی؟در انتها مادرگفت می دانی بعد ازهرخرابکاری باید آنرا پاک کنی؟ 💠دوست داری از پارچه یا حوله یا اسفنج کدامیک استفاده کنی؟بیا به حیاط برویم وظرفی را پر از آب کنیم و راهی را پیدا کنیمتا بتوان با دو دست کوچک هم بدون اینکه زمین بیافتد حمل کنیم. 💠مادر می دانست به این شکل کودک می آموزد از اشتباه نترسد، وقتی اشتباه میکند آنرا جبران کند و همیشه به مادرش اعتماد کند. 💠با کودک دعواکن ولی بر روی کاغذ اگر از کودک ناراحتی؛ یک کاغذ بردارو یک مدادهرچه خواستی به او بگویی, روی کاغذبنویس.خواستی داد هم بکشی فقط کلماتت را روی کاغذ درشت تر کن،نه صدایت را !آرام که شدی، برگرد و کاغذت رانگاه کن. 💠آنوقت خودت قضاوت کن حالامی توانی تمام خشم نوشته هایت را با پاک کن عزیزت پاک کنی!دل کودک را هم نشکسته ای, وجدانت را هم نیازرده ای.خرجش همان مداد و پاکن بود، نه بغض و پشیمانی... (دکترهلاکویی و تعلیم و تربیت کودکان) 🆔 @Javadpanahi 🌺