🖊 🥀 قایقها به نشسته بود و دشمن یک نفس روی آن ها آتش می ریخت... رحمان رفت توی آب... قایق اول را که آزاد کرد، عقب عقب توی آب شروع کرد به سمت قایق دوم راه رفتن... گفتم چرا این جوری؟ گفت:نمیخوام اسمم جزء کسایی باشه که به دشمن پشت کردن! ❣فرماندهٔ گردان خط شکن لشگر ۳۳ المهدی🥀 ‎‌‌‎‌‎‎⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄