💠مسئله هویت، حلقه مفقوده فعالیت های محرومیت زدایی 🔹نهادهای متکفل حوزه محرومیت زدایی در کشور، در طول سالیان مختلف به اشکال گوناگونی جهت حل مسئله محرومیت، به ویژه در مناطق حاشیه ای شهرها مداخله داشته اند. 🔹 این مداخلات را به لحاظ رویکرد کلان می توان در چند دسته طبقه بندی نمود. مداخلات معیشتی، مداخلات مبتنی بر توانمندسازی شغلی و مهارتی و تحصیلی جامعه هدف و در نهایت مداخله در توسعه امکانات زیرساختی در جغرافیای هدف مهمترین رویکردهای غالب در این حوزه بوده اند. 🔹یکی از مسائلی که موجب شده است، علی رغم صرف بودجه کلان بسیاری از این برنامه ها، فاقد تاثیر پایدار بر پیشرفت مناطق محروم باشند، بی توجهی به حلقه ایجاد و تقویت هویت در این مناطق است. نگاه تهدید محور به مناطق مستضعف نشین، الگوی برنامه ریزی پیشرفت این مناطق را هم به راهبردهای ناظر به حل آسیب های اجتماعی تحدید نموده است. 🔹این در حالی است که فرصت ها و ظرفیت های اجتماعی (نخبگان علمی و اجرایی، شهدا، حفاظ قرآن و چهره های فرهنگی و ورزشی) که در هر یک از محلات محروم به وفور قابل احصا است، ظرفیت های بالایی جهت ایجاد هویت و تعلق محلی در جامعه محلی را دارد.در واقع وقتی صحبت از منطقه محروم می شود، این محرومیت غالبا ناظر به شاخص های اقتصادی است و چه بسا همین منطقه محروم از لحاظ ظرفیت فرهنگی و اجتماعی واجد ثروت های قابل توجهی باشند که بتوان با تکیه به آن به مواجهه موثر با محرومیت اقتصادی نیز پرداخت. 🔹اگر مسئله هویت محور برنامه های محرومیت زدایی قرار نگیرد و حس تعلق خاطر به محله هدف در جامعه محلی ایجاد نشود، هر چقدر هم که برنامه های توانمندسازی شغلی و معیشتی و تحصیلی در منطقه موفق باشد، به محض توانمند شدن اولین پروژه ذهنی جامعه هدف، تغییر محله سکونت به سایر مناطق شهری که سطح رفاه بالاتری دارند، خواهد بود. 🔹به تعبیر دیگر در این جنس از برنامه ریزی های منطقه ای اگر چه موجب توانمندی افرادی از جامعه مخاطب محلی شود، هیچگاه برای خود منطقه هدف، پیشرفت پایدار را به ارمغان نخواهد آورد و محوریت دادن به حلقه هویت است که می تواند به شکل همزمان در منطقه و جامعه محلی آن موجب پیشرفت شود. ✍میثم ظهوریان @Kolbe_Andishe_Farhang