🕸بابيت، مهدويت الف: اتكاء به شيخيه با توجه به اينكه وى در سال ١٢٣۵ه‍ ق متولد شده است، هنگام بازگشت از كربلا، على محمد شيرازى حدود ٢١ ساله بوده و از اين رو يكى از اصحاب جوان و متعصب شيخيه، بشمار مى‌رفته است. و با توجه به اينكه حملۀ «نجيب پاشا» به كربلا در سال ١٢۵٨ه‍ .ق. و مرگ سيد كاظم در سال ١٢۵٩ ه‍ ق، بوده است، معلوم مى‌شود كه: ١ - على محمد شيرازى در شرائطى از اوضاع كربلا بسر مى‌برده و در درس سيد شركت مى‌كرده است كه كربلا محيطى پرآشوب و سيد و مريدانش در نهايت اختلاف با علماء و اوج كشاكش با مردم شيعۀ عراق و ايران بوده‌اند. ٢ - سن على محمد شيرازى در آن هنگام بيش از ٢١ سال نبوده (متولد ١٢٣۵ ه‍ .ق.) و اين مقدار سن مقتضى حالتى عصبى، و در عين حال حساس و متعصب در برابر رد حملات شديد حوزه‌هاى دينى، به رويۀ سيد و مريدانش بوده است. با توجه به اين مقدمات و دسترسى به شناخت كلى از علايق خاص على محمد شيرازى به شيخيه، لازم است كه به دو نكتۀ اساسى توجه نمائيم: اولاً: اگر چه بيشتر گروندگان اوليه على محمد شيرازى از تلامذۀ سيدكاظم بودند و خود او هم د ركتاب: «بيان فارسى» ٢ به آن تصريح مى‌كند، با اين همه بيشتر معارضه كنندگان و مخالفان جدى او نيز، از تلامذه شيخ احمد و سيدكاظم به شمار مى‌روند. به استثناى حاج محمد كريم خان و شيخيۀ كرمان مرحوم «ميرزا شفيع، ملا محمد حمزۀ شريعتمدار كبير مازندرانى، و ملاحسين گوهر، ملا مرتضى علم الهدى، و ملا محمد تقى مامقانى و...» كه هر يك از اجلّۀ تلامذۀ سيدكاظم بودند، با بابيۀ على محمد شيرازى با شدت نيرو، و به قدرت لسان و قلم، مخالفت و مبارزه كردند و اين مى‌رساند كه اگر چه رويۀ شيخ و سيد نويد بخش ظهور چنين پديده هائى بود، ولى به هيچ وجه من الوجوه نمى‌توان شيخ احمد يا سيد كاظم را، به زعم بهائيان مؤيد افكار على محمد شيرازى در ادعاى بابيت و قائميت و بعدها نسخ شريعت مقدسۀ اسلام و ظهور دعوى جديد دانست. شيخ احمد احسائى، و سيد كاظم رشتى در جميع تأليفات و وصايا و آثارشان، به خاتميت و انقطاع سلسلۀ نبوت و رسالت به حضرت رسول محمد بن عبداللّٰه صلى الله عليه و آله و عدم نسخ شريعت محمدى و تعاليم قرآن الى يوم القيامه، و قائميت حضرت ابوالقاسم حجة بن الحسن عسكرى، يازدهمين فرزند على بن ابى‌طالب عليهما السلام و انتظار ظهور آن حضرت پس از آنكه زمين را جور و ستم فرا گرفته و عدل گسترى و دادگرى را روى زمين مى‌گستراند و او نمى‌ميرد تا آنگاه كه بت پرستى را از جهان براندازد و بهرحال تمام آنچه را كه شيعۀ اماميه از طريق حديث در اصل امامت و غيبت و ظهور امام منظور داشته، معتقد و مسلم مؤمن و كتباً اعتراف كرده‌اند و از اين لحاظ هيچ نكتۀ مبهمى وجود ندارد كه شيخيه به استثناى دعاوى على محمد شيرازى، معترف به اين اصول مسلم بوده و منكر آن را منكر ضرورى دين خوانده و او از نظر شيخيه مرتد و مستوجب كيفر است. 📗١) . ص۵٩، مطالع الانوار، ترجمه عربى از كتاب srekaerB nolaD به قلم: شوقى افندى است كه توسط‌عبدالجليل سعد و به دستور محافل بهائيان مصر و سودان در سال ١٩۴١ م ترجمه و چاپ و نشر شده است. تحت عنوان تلخيص تاريخ نبيل زرندى، توسط عبدالحميد اشراق خاورى، به زبان پارسى برگردانيده شده است. اين نكته قابل تأمل است كه نام رساله سيد كاظم رشتى در جواب ملامحمد رشيد، و در شرح بعضى از عبارات كتاب: كلمات مكنونه، ملا محسن فيض، مطالع الانوار است. مراجعه شود به كتاب: فهرست، ج١، ص٣٧٧، بهائيان مسلماً اين نام را از سيد كاظم اخذ و اقتباس كرده‌اند. 📗٢) . بيان فارسى باب اول از واحد دوم كتاب: ولى ظاهراً چنانچه از صفحه ٧٨ (باب سادس عشر از واحدثانى) بر مى‌آيد: از مريدان صبح ازل بوده است. 📗 بهائیان، نجفی، محمد باقر،صص ۱۶۴_۱۶۵ 💀@bahaiyat💀