🔰🔰🔰🔰🔰🔰 مسابقه کتابخوانی شماره ۱۲ راوی: خانم ابراهیم‌پور (همسر شهید) بود گاهی که در نداری باشیم، مخصوصا زمان تولد فاطمه. فاطمه یک سال و نیمش بود که از پوشک گرفتمش، چون اگر می‌خواستم به مصطفی بگویم پوشک بخر واقعا پول نداشت. خودم شرمنده می‌شدم، به خاطر همین دیدم راهش این است که زودتر پوشک را بگذاریم کنار. با این حال، وقتی کنار خانواده خودم یا خانواده آقا مصطفی می‌نشستیم، همیشه طوری صحبت می‌کردیم که وضعیت مالی‌مان خیلی خوب است. تمام اینها شده بود قانون زندگی ما که اگر مثلا نداریم، فقط برای خودمان نداریم؛ ولی همان موقع هم اگر قرار بود برای کسی هدیه ببریم، بهترین هدیه را می‌بردیم. بعضی وقت‌ها پیش می‌آمد که می‌خواستیم به کسی هدیه بدهیم و به اندازه ده پونزده تومان بیشتر در خانه موجودی نداشتیم؛ نمی‌رفتیم. بعد که پول دستمان می‌آمد می‌رفتیم و کادو هم می‌بردیم. صفحه ۲۴۱ 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 هر روز از یازدهم تا پایان آبان ماه با ما همراه باشید تاریخ مسابقه ۳۰ آبان 🟠🔶 تنها 10 روز مانده تا شروع مسابقه --- https://eitaa.com/MarkazafarineshhayeREY1402 🔰 مرکز آفرینش های هنری سپاه حضرت عبدالعظیم الحسنی ( ع ) - ری🔰 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•