اما چه خوابیدنی!
دوباره ساعت ۵:۳۰صبح بود تازه خوابم برده بود دیدم گوشیم زنگ میخوره با نگرانی بلند شدم پیش خودم گفتم نکنه برای کسی اتفاقی افتاده این موقع به من زنگ میزنن سریع گوشی را نگاه کردم تا بازهم مهرداده ناراحت شدم بهش گفتم توچرا هنوز نخوابیدی مگه بهت نگفتم برو کمی استراحت کن بهم گفت نمیدونم خوابم نمیبره فقط یه چیزی بهت میگم قبول کن امروز سرکار نرو بمون خونه استراحت کن حالت که یک کمی بهتر شد برو بازار برای خونه مون یه آیفون تصویری بگیر میخوام خیالم راحت بشه از جانب تو و آنیسا, گفت امروز منم سر پست نمیرم یه کارایی دارم دیگه میخوام شب پست بدم بهش گفتم باشه عزیزم سرکار نمیرم امروز ,حالا شما برو استراحت کن
راوی:همسر شهید
@modafeaneharaam