راز و نیاز حضرت امیر علیه السلام
ضرار بن حمزه بر معاویه وارد شد و معاویه از او در باره حضرت امیر پرسید ، گفت ، شهادت می دهم :
او را دیدم شب در محراب خود ایستاده بود و محاسن خود را گرفته بود و چون مارگزیده بر خود می پیچید و ما مانند غمزده می گریست و می فرمود : ای دنیا از من دور شو ، طالب من شدی ؟ یا به من شائق شدی ؟ وقت وصال تو نیست ، دور شو و غیر من را گول بزن ، من به تو نیاز ندارم تو را سه طلاقه کردم که بعد آن امکان وصالی نیست ، زندگی تو کوتاه ، ارزش تو اندک و آرزوی تو کوچک است
آه از کمی توشه و درازی راه و دوری سفر و بزرگی حضور در محضر خدای تعالی.
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ،
وَ قَالَ: فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ:
يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ ؟ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ؟ لاَ حَانَ حِينُكِ! هَيْهَاتَ! غُرِّي غَيْرِي لاَ حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِثَلاَثاً لاَ رَجْعَةَ فِيهَا! فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ.
آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَورد
نهج البلاغه ، نسخه معجم و صبحب صالح حکمت 77
#ماه_رمضان
https://eitaa.com/MohammadGelayeri