خلاصه روايات
#غدیر
ملخّصِ روايات غدير آن است كه چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از سفر حجّة الوداع مراجعت فرمود، در نزديكى جُحفه به خمّ غدير كه جبرئيل نازل شد به تأكيدِ تمام كه يا ايّها الرسول! تبليغ كن آنچه به تو نازل شده از جانب پروردگار تو، در باب على و اگر نرسانيدى پس تبليغ نكردى رسالت او را، و خدا حفظ خواهد كرد تو را از مردم....
پس آن جناب به حكم الهى، در خمّ غدير توقف فرمود و فرمان كرد كه تمامى اصحاب، چه آنهايى كه جلوتر به جانب منزل رفتهاند چه آنهايى كه در عقب مىآيند، در آنجا جمع شوند و آن موضعى بوده كه قابل نزول و توقف نبوده و چون چاشت و قريب به زوال بود، هوا نيز در نهايت گرما بوده، به نحوى كه مردم به سایه اسبها پناه مى بردند و بعضى از شدت حرارت زمين، نصف رداى خود را بر سر و نصف ديگر آن را در زير پا فرش مىكردند.
آن موضع را كه مشتمل بر خارها و خس و خاشاك بود، صاف كردند و منبرى از جهاز شتر يا كجاوهها يا از احجار ترتيب دادند و صحابه در اين وقت حاضر بودند، موافق بعضى از كتب معتبره صد و بيست هزار نفر بودند. پس آن جناب بر منبر صعود فرمود و خطبه طويله بليغه انشا فرمود.
پس امير المؤمنين عليه السلام را بلند كرد به حدّى كه سفیدی زير بغل اقدسش نمايان گرديد و مردم همه آن جناب را ديدند و فرمود:
مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَليّ مَولاه، اللهُمَّ والِ مَن والاهُ وَعادِ مَن عاداهُ وَانصُر مَن نَصرَهُ وَاخذُل مَن خَذَلَهُ.
پس امر به تمسّكِ ثقلين نمود و آنچه را كه بايد در اين مقام بفرمايد، فرمود.
و آيۀ «اليَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» نازل شد و اين آيۀ شريفه از آياتى است كه نزول آن مكرّر شده... .
پس موافق نقل بعضى، خيمهاى براى امير المؤمنين - صلوات الله عليه - بر سر پا كردند و مردمان به جهت بيعت با او حاضر شدند و اوّل كسى كه آن جناب را به حصول مرتبت مولائيت تهنيت نمود، خليفۀ ثانى بود كه گفت: «بَخٍّ بَخٍّ، هَنِيّاً لَك يا بنَ أبي طالب، أصبَحتَ مَولايَ وَمَولى كُلّ مُؤمِن وَمُؤمِنَة».
به روايت دارقطنى و عاصمى، خليفه اوّل نيز شريك ثانى گرديد در اداى تهنيت.
حديث غدير از احاديث متواتره بين الفريقين است و هيچ حديثى به مرتبۀ آن نمی رسد ... .
قمی ، فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام، صص ۱۹۵ _ ۱۹۷
https://eitaa.com/MohammadGelayeri