『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
#برشی_از_کتاب بعد هیئت رأیة العباس با لیوان چای، روی سکوی وسط خیابان منتظرم می‌ایستاد. وقتی چای و قن
چند دفعه دیدم خانوم های مسن‌تر تشویقش کردند‌و بعضی هایشان به شوهرشان می‌گفتند:«حاج آقا یادبگیر، از تو حوچیک‌تره!» خیلی بدش می‌آمد از زن و مردهای جوانی که در خیابان دست در دست هم راه می‌روند. می‌گفت:«مگه اینا خونه و زندگی ندارن؟»😅 📚 🌼 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3