"چند نکته دربارهی مجموعهی نقطهضعف؛ سرودهی مجتبی خرسندی"
بخش دوم
۳_ در این دفتر، از یازده وزن متفاوت استفاده شده که تنوعی نسبی را در موسیقی بیرونی نشان میدهد. ۱۶ غزل در وزن مشهور "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن" سروده شده که فضایی نزدیک به کلیشگی را در شعر شاعر نشان میدهد. به ترتیب ۷ و ۶ غزل نیز در وزنهای "مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن" و "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" سروده شده و دیگر وزنها کاربردی اندک دارد. فضای کلی اوزان دفتر، آمیختهای از موسیقی شعر اصفهانی و وقوعی را نشان میدهد که به شیوهی شاعران جریان نیمهسنتی معاصر نیز نزدیکی دارد.
۴_ در کلِّ دفتر، حتی یک شعر بدون ردیف نمیتوان سراغ گرفت. ویژگیای که با مضمونگرایی غزلها سازگاری دارد. از آن میان ۱۱ غزل، ردیفهایی دو کلمهای با ترکیب اسم و فعل دارد و ردیف پنج غزل نیز چندکلمهای است. همچنین هشت غزل به طور جدا ردیفهای تکاسمی و هشت غزل ردیف تکفعلی دارد و بهندرت از ردیفهای چندکلمه اسمی یا تکهجایی استفاده شده است.
چارچوب معنایی ردیفها فاصلهگرفتن از روایت و حرکت به سمت کشفهای مرسوم در شعر دههی نود را نشان میدهد. گویا یکی از شگردهای اصلی شاعر، ایجاد رابطهی کشفی بین ردیف و قافیه است که اساس شاعرانگی اغلب ابیات این دفتر بوده است:
هرکسی در زندگی همراه پیدا کرده است
"لااله"ی بود و "الا الله" پیدا کرده است
*
منی که بار سفر بسته بودم از آغاز
نگاه خویش به در بسته بودم از آغاز
*
از خوشی هرچند کم دارم هنوز
غم ندارم چونکه غم دارم هنوز
در کنار ردیفهای سادهی ترکیبی، در برخی اشعار، هندیگرایی آشکار را در انتخاب ردیف میتوان دید:
تا همه سرمایهی ما در دو دنیا حسرت است
سهم ما امروز حسرت بود و فردا حسرت است
*
خودش چون باعث درد است حاشا میکند گریه
که شب تا صبح حالم را تماشا میکند گریه
برخی ردیفها نیز سازگار با فضای روزمرّگی زبان و ادب معاصر است؛ چنانکه در نمونههای زیر میتوان دید:
به یک ارزن نمیارزند ایمانهای امروزی
که کافر بهتر است از ما مسلمانهای امروزی
*
اسیر پنجهی گرگ غمند آدمها
که در کنار هم و بیهمند آدمها
*
عصری است عصر ما که هر انسان، دروغگوست
کافر دروغگوست، مسلمان دروغگوست
*
هستم ولی نباشی اگر نیستم پدر
من بیتو غیر هیچ، مگر چیستم پدر
از ردیفهای خاص که با ساخت مجموعه کمتر سازگاری یافته، واژههایی چون: "مَی" و "گیسو" است که در دو غزل از این دفتر کاربرد دارد.
۵_ زبان اشعار، نسبتا یکدست و برآمده از پیوند همزمان ذهن شاعر با ادبیات کهن و معاصر است؛ هرچند وسواس زبان شاعران کهن کمتر در این دفتر دیده میشود.
استفاده از عبارت "نقطهضعف" در پیشانی مجموعه و تکرار آن در چند غزل، نشاندهندهی تمایل شاعر به بهرهگیری از زبان ساده و اصطلاحات عامیانه است:
در حقیقت اختیار مملکت در دست اوست
هر وزیری نقطهضعف از شاه پیدا کرده است
استفاده از فعل "فهمیدن" به معنی "درککردن" در جایگاه ردیف دو غزل، نشانهای دیگر از همین نگاه گرتهبردارانه است:
دل افسرده را تنها دل افسرده میفهمد
که روح سرخ را هرکس که سیلی خورده میفهمد
قرارگرفتن شاعر روی لبهی تیغ زبان کهن و عامیانه، سبب شده است در برخی موارد؛ دودستگی به زبان شعر راه یابد؛ برای مثال در نمونهی زیر و در کاربرد "بندازم" هرچند تمهید "گناه واضح" در خوانش دوم کمی از میزان این دودستگی کاسته است:
خداست شاهد و ناظر، چگونه بندازم؟
گناه واضح خود را به گردنی دیگر
در نمونهی زیر هم شاعر کوشیده، تضاد واژهها را با بار معنایی شعر سازگار کند:
فقط شوق مدرنیته است در تجدید سنتها
به نوعی جمع اضدادند انسانهای امروزی
اما در نمونهی زیر تلفظ نشدن "ها" در کلمهی "گره" برای قافیه شدن با "خاطره"، بهآشکارا ناخوشایند است:
بیا که باز کنی بغض کور هر گره را
بخند و زنده کن از نو هزار خاطره را
یا در بیت زیر که به ضرورت وزن، "منرا" خارج از سیاق مرسوم استفاده شده است:
نقاط ضعف منرا دیده آن نقاش رندی که
کمان را میگذارد جای ابروی تو ای گیسو
کاربرد همزمان اگرچه/اما_ولی، از دیگر حشوهای دستوری است که بارها در مجموعه تحربه شده است. (بنگرید به صفحات: ۱۵ و ۱۸ و ۱۹ و ۷۵ و ۷۹)
ادامه دارد
#مجتبی_خرسندی
#نقطه_ضعف
#شعر_جوان
#غزل
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan