🍃🌸🍃
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
زندگی نامه
#سردار_شهید_مهدی_زینالدین
📗کتاب ستارگان حرم کریمه
#قسمت - بیست و سوم
سه روز می شد که چشم روی هم نگذاشته بود. گوشی بی سیم به دست، خوابش برد. صدای بی سیم را آوردم پایین ، آرام صحبت می کردم تا کمی هم که شده استراحت کند. اسماعیل صادقی این طور خواست. ده دقیقه ، یک ربع نشده بود، سراسیمه از خواب پرید. رفت بیرون و چند دقیقه ای قدم زد . بعد هم آمد وبا ناراحتی گفت (( چرا گذاشتید بخوابم؟ بچه های مردم توی خط زیر آتیش دشمنن ، اون وقت من این جا راحت گرفتم خوابیدم .)) طوری به خودش نهیب می زد، انگار نه انگار که سه روز است نخوابیده.
#قسمت -بیست وچهارم
تیپ داشت لشکر می شد. جلسه گذاشت برای تغییر ساختار، کادرش را که معلوم کرد، جلسه با یک صلوات ختم شد.مثل بقیه بلند شدم بروم که گفت((صبرکن؛کارت دارم.))وقتی تنها شدیم، گفت((می خوام یه زیارت عاشورا بخونی.))سلام اول را که دادم، صدای ناله اش بلند شد.توی حال خودش بود. تا سجده ی زیارت گریه می کرد.
✍🏻نویسنده کتاب
#مهدی_قربانی
🌷نثار روح مطهر سردار شهید مهدی زینالدین
#صلوات
#ادامه_دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
━━━━━━༺♥️༻ ━━━━━━
#فرمانده_قلب_ها