نهج البلاغه
💠🔹يقين غفلت از عاقبت كارها و عاقبت زندگى انسان مشكلات عظيمى براى او در دنيا و آخرت به بار مى‌آورد.
💠🔹- امام عليه السلام اين سخن حكمت‌آميز را در پاسخ كسى مى‌گويد كه از آن حضرت پرسيد چرا شما در گرفتن حق خود در امر امامت شتاب نكرديد. امام عليه السلام در پاسخ مى‌فرمايد: «براى انسان عيب نيست كه حقش به تأخير افتد. عيب آن است كه چيزى را كه حقش نيست بگيرد»؛ (لَا يُعَابُ‌ الْمَرْءُ‌ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ‌، إِنَّمَا يُعَابُ‌ مَنْ‌ أَخَذَ مَا لَيْسَ‌ لَهُ‌) . البته شك نيست كه تأخير امام عليه السلام در مسئلۀ امامت - كه از يك سو نص رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر خلافت آن حضرت در داستان غدير و غير آن بود و از سوى ديگر افضليت آن حضرت نسبت به تمام صحابه كه جاى انكار براى هيچ فرد منصفى نيست ايجاب مى‌كرد كه آن حضرت خليفۀ بلا فصل پيامبر صلى الله عليه و آله باشد - بدين رو بود كه آن حضرت حق خود را در مسئلۀ امامت كه در واقع حق مسلمانان است مطالبه كرد؛ اما مخالفان دست به دست هم دادند و او را از رسيدن به آن حق محروم نمودند، بنابراين ايراد كسانى كه مى‌گويند: «امامت حق شخصى نبود كه حضرت از آن چشم بپوشد، بلكه حق مردم بود و تأخير در مطالبۀ چنين حقى روا نيست» پاسخش روشن است و آن اين‌كه تأخير مزبور در واقع از ناحيۀ امام عليه السلام نبود، بلكه از ناحيۀ كسانى بود كه سال‌ها براى رسيدن به آن نقشه‌ها كشيده بودند و حتى زمانى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خواست در آستانۀ وداع با دار دنيا نامه‌اى بنگارد و اين حق را تثبيت كند آنها مانع شده و نسبت‌هاى بسيار ناروايى به ساحت قدس پيامبر صلى الله عليه و آله دادند كه داستان اسف‌انگيزش در تمام كتاب‌هاى اهل سنت و شيعه آمده است. مقايسۀ اين دو با يكديگر (تأخير حق و گرفتن ناحق) و ترجيح اول بر دومى كاملاً روشن است، زيرا گرفتن ناحق گناه قطعى است در حالى كه تأخير حق چه شخصى باشد و از ناحيۀ خود انسان تأخير بيفتد و چه حق مردم باشد و از ناحيۀ دشمنان به تأخير افتد، چيزى نيست كه بر انسان عيب به شمار آيد 🔶 @Nahj_Et