↩️آن کس که خودمحور، یا انحصارطلب است، تنها خویشتن را مى بیند و به همین دلیل، مشرک است، توحید، قطره وجود یک فرد را در اقیانوس پهناور جامعه حل مى کند، موحّد، چیزى جز یک واحد بزرگ، یعنى سراسر جامعه انسانى و بندگان خدا نمى بیند.
برترى جویان، از نوعى دیگر از انواع شرک مایه مى گیرند، و همچنین آنها که دائماً با هم نوعانشان در جنگ و ستیزند و منافع خود را از منافع دیگران جدا مى بینند، این دوگانگى و چندگانگى چیزى جز شرک در چهره هاى مختلف نیست.
به همین دلیل، پیامبران براى اصلاحات وسیعشان همه از همین جا شروع کرده اند، توحید معبود (اللّه) و سپس توحید کلمه و توحید عمل و توحید جامعه .
* * *
۲ ـ رهبران راستین و مطالبه پاداش
یک پیشواى واقعى، در صورتى مى تواند دور از هر گونه اتهام و در نهایت آزادى به راه خود ادامه دهد، و هر گونه انحراف و کجروى را در پیروانش اصلاح کند، که وابستگى و نیاز مادى به آنها نداشته باشد، و گرنه همان نیاز، زنجیرى خواهد شد بر دست و پاى او، و قفل و بندى بر زبان و فکر او!
و منحرفان، از همین طریق براى تحت فشار قرار دادن او وارد مى شوند.
یا از طریق تهدید به قطع کمک هاى مادى.
و یا از طریق پیشنهاد کمک هاى بیشتر، و پیشوا و رهبرى هر قدر هم صاف و مخلص باشد، باز انسان است و ممکن است در این مرحله گام او بلرزد.
به همین دلیل، در آیات فوق و آیات دیگرى از قرآن مى خوانیم: پیامبران در آغاز دعوت صریحاً اعلام مى کردند، نیاز مادى و انتظار پاداش از پیروانشان ندارند.
این سرمشقى است براى همه رهبران، مخصوصاً رهبران روحانى و مذهبى، منتها چون بالاخره آنها که تمام وقت در خدمت اسلام و مسلمین هستند، باید به طرز صحیحى نیازهایشان تأمین بشود، تهیه صندوق کمک و بیت المال اسلامى براى رفع نیازمندى هاى این گروه است، که یکى از فلسفه هاى تشکیل بیت المال در اسلام همین مى باشد.
* * *
۳ ـ گناه و ویرانى جامعه ها
باز، در آیات فوق مى بینیم قرآن پیوند روشنى میان مسائل معنوى و مادى بر قرار مى سازد، و استغفار از گناه و باز گشت به سوى خدا را مایه آبادانى و خرمى و طراوت و سرسبزى و اضافه شدن نیروئى بر نیروها معرفى کرده.
این حقیقت، در بسیارى دیگر از آیات قرآن به چشم مى خورد، از جمله در سوره نوح (علیه السلام) از زبان این پیامبر بزرگ مى خوانیم: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً * وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوال وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّات وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً:
به آنها گفتم از گناهان خود در پیشگاه پروردگارتان استغفار کنید، که او آمرزنده است * تا باران آسمان را پشت سر هم بر شما فرو ریزد * و شما را با اموال و فرزندان کمک بخشد، و باغ ها و نهرها براى شما قرار دهد .
جالب توجه این که: در روایات اسلامى مى خوانیم ربیع بن صبیح مى گوید: نزد امام حسن(علیه السلام) بودم، مردى از در وارد شد و از خشکسالى آبادیش شکایت کرد، به او گفت: استغفار کن!
دیگرى آمد از فقر شکایت کرد، به او نیز گفت: استغفار کن.
سومى آمد و به او گفت: دعا کن خداوند پسرى به من بدهد، به او نیز گفت: استغفار کن.
ربیع مى گوید: (من تعجب کردم) به او گفتم: هر کس نزد تو مى آید، و مشکلى دارد و تقاضاى نعمتى، به او همین دستور را مى دهى و به همه مى گوئى استغفار کنید و از خدا طلب آمرزش نمائید.
در جواب گفت: آنچه را گفتم از پیش خود نگفتم، من این مطلب را از کلام خدا، که از پیامبرش نوح حکایت مى کند، استفاده کردم و سپس آیات سوره نوح را که در بالا ذکر شد تلاوت کرد.
آنها که عادت دارند از این مسائل آسان بگذرند، فوراً یک نوع ارتباط و پیوند معنوى ناشناخته، در میان این امور قائل مى شوند، و از هر گونه تحلیل بیشتر خود را راحت مى کنند.
ولى، اگر بیشتر دقت کنیم در میان این امور پیوندهاى نزدیکى مى یابیم، که توجه به آنها مسائل مادى و معنوى را در متن جامعه، همچون تار و پود پارچه به هم مى آمیزد، و یا همانند ریشه و ساقه درخت با گل و میوه آن ربط مى دهد.
کدام جامعه است، که آلوده به گناه، خیانت، نفاق، دزدى، ظلم، تنبلى و مانند آنها بشود و این جامعه آباد و پر برکت باشد؟
کدام جامعه است، که روح تعاون و همکارى را از دست دهد، جنگ و نزاع و خونریزى را جانشین آن سازد و زمین هاى خرم و سرسبز و وضع اقتصادى مرفهى داشته باشد؟
کدام جامعه است، که مردمش آلوده انواع هوس ها باشند، و در عین حال نیرومند و پا بر جا در مقابل دشمنان ایستادگى کنند؟
با صراحت باید گفت: هیچ مسأله اخلاقى نیست، مگر این که اثر مفید و سازنده اى در زندگى مادى مردم دارد.
و هیچ اعتقاد و ایمان صحیحى پیدا نمى شود، مگر این که در ساختن یک جامعه اى آباد و آزاد و مستقل و نیرومند سهم به سزائى دارد.⬇️