قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️ولى «ذات لا يتناهى خداوند» در همه جا حاضر، به همه چيز نزديک است و در عين حال، محلّ و مکانى ندارد.
↩️«أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتاً وَ هُمْ نَائِموُنَ * أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحىً وَ هُمْ يَلْعَبُونَ; آيا ساکنان آبادى ها از اين ايمن اند که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بيايد، در حالى که در خواب باشند و آيا اهل آبادى ها از اين ايمن اند که عذابِ ما هنگام روز، به سراغشان بيايد در حالى که سرگرم بازى هستند؟!» آرى مشکلات هر چند سخت و پيچيده و خطرناک باشد، باز حلّ آن، در برابر لطف خدا، ساده و آسان است و نعمت ها هر چند گسترده و بى حساب باشد، برچيدن آن در برابر اراده خدا مشکل نيست; بنابراين، نه در بلا و نقمت مى توان مأيوس شد و نه در آسايش و نعمت مى توان غافل ماند. به همين دليل مؤمنان راستين، هميشه در ميان خوف و رجا - که عامل اصلى تربيت انسانهاست - قرار دارند. اين دو وصف نيز جلوه ديگرى از بى پايان بودن ذات و صفات خداست; از آنجا که قدرتش بى پايان است، حلّ هر مشکلى براى او آسان مى باشد و گرفتن نعمت ها از کفران کنندگان براى او بسيار ساده است: با يک طوفان همه چيز به هم مى ريزد و با يک زمين لرزه، شهرها زير و رو مى گردد! با يک بيمارى واگيردار و ناشناخته هزاران يا ميليونها انسان روانه بستر مى شوند و با يک گرما و سرماى شديد، ممکن است هزاران نفر در کام مرگ فرو روند! ✔️نکته: آثار تربيتى معرفة اللّه: بى شک معرفة اللّه و شناخت اسما و صفات او، موضوعيّت دارد و هر کس بايد تا آنجا که مى تواند از اين معرفت بهره بگيرد و به تعبيرى ديگر: «نفس اين معرفت، براى انسان مايه تکامل و قرب الى اللّه است.» ولى با اين حال، اين حقيقت را نبايد فراموش کرد که توجّه به اين اوصاف کمال و جمال تأثير بسيار مهمّى در تربيت نفوس انسانها دارد و توجّه به کمال مطلق، انسان را به سوى همانندى - هر چند در مرحله بسيار پايينى باشد - سوق مى دهد. به عبارت روشنتر: هنگامى که ما مى گوييم خداوند نسبت به همه چيز عالم و قادر و توانا است و او را به خاطر علم و قدرتش مى ستاييم و حمد و ثنا مى گوييم چگونه مى پسنديم که خودمان در جهل مطلق و ضعف و ناتوانى کامل باشيم. آن حمد و ستايش ما را به کسب کمال بيشتر و قدرت و توان فزونتر دعوت مى کند. اين در مورد «صفات ذات». در مورد «صفات اَفعال» نيز، هنگامى که خدا را به رحمانيّت و رحيميّت مى ستاييم و مى گوييم: «رَحْمَتُهُ وَسِعَتْ کُلَّ شَىْء; رحمتش همه چيز را در بر گرفته» بلکه مى گوييم رحمت خاصّ او، گرچه ويژه بندگان باتقوا است ولى رحمت عامّش دوست و دشمن را فرا گرفته و خوانِ نعمتِ بى دريغش، همه جا کشيده، چگونه ممکن است ما از اين صفتِ والا به کلّى بى بهره باشيم; نه به دوست رحم کنيم و نه به دشمن، و پيمانه قلب ما به کلّى از رحمت تهى باشد؟! به همين ترتيب توجّه به ساير صفات کماليّه او، اعمّ از صفات ذات و صفات فعل (جود و سخاوت و مغفرت و عزّت و عفو و بخشش و مانند آن) پرتوى از اين صفات برجسته را در وجود ما منعکس مى سازد و به سوى آن جذب مى کند! @Nahjolbalaghe2