🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۱ الی۳)🔹
✅بیرون آمدن از ظلمت ها به نور
این سوره همانند بعضى دیگر از سوره هاى قرآن با حروف مقطّعه (الر) شروع شده است که تفسیر آن را در آغاز سوره هاى بقره و آل عمران و اعراف بیان کردیم.
نکته اى که تذکّر آن را در اینجا لازم مى دانیم این است که از ۲۹ سوره که با حروف مقطّعه آغاز شده، در ۲۴ مورد بلافاصله سخن از قرآن مجید به میان آمده که نشان مى دهد پیوندى میان این دو ـ یعنى حروف مقطعه و قرآن ـ برقرار است.
ممکن است این پیوند همان باشد که در آغاز سوره بقره گفتیم که خداوند مى خواهد با این بیان روشن کند که این کتاب بزرگ آسمانى با محتواى پرعظمتش که رهبرىِ همه انسان ها را به عهده دارد، از موادّ ساده اى همچون حروف الفبا تشکیل یافته و همین امر نشانه اهمّیّت این اعجاز است که برترین پدیده را از ساده ترین وسایل به وجود آورده.
به هر حال بعد از ذکر حروف مقطّعه مى فرماید: این کتابى است که بر تو نازل کردیم تا مردم را از تاریکى ها(ى شرک و ظلم و جهل) به سوى روشنایى (ایمان و عدل و آگاهى، به فرمان پروردگارشان) درآورى (کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ).
در حقیقت تمام هدف هاى تربیتى و انسانى و معنوى و مادّى نزول قرآن، در همین یک جمله جمع است: بیرون ساختن از ظلمت ها به نور; از ظلمت جهل به نور دانش، از ظلمت کفر به نور ایمان، از ظلمت ستمگرى به نور عدالت، از ظلمت فساد به نور صلاح، از ظلمت گناه به نور پاکى و تقوا، و از ظلمت پراکندگى و تفرقه و نفاق به نور وحدت.
جالب اینکه ظلمت در اینجا (مانند بعضى دیگر از سوره هاى قرآن) به صورت جمع (ظلمات) آمده و نور به صورت مفرد; اشاره به اینکه همه نیکى ها و پاکى ها، ایمان، تقوا و فضیلت، در پرتو نور توحید حالت اتّحاد به خود مى گیرند و همه با یکدیگر مربوط و متّحد مى شوند و در پرتو آن جامعه اى متّحد و یکپارچه و پاک از هر نظر ساخته مى شود. امّا ظلمت همواره مایه پراکندگى و تفرقه صفوف است و ستمگران و بدکاران و آلودگان به گناه، حتّى در مسیر انحرافى خود، وحدت ندارند و با هم در حال جنگ اند.
و از آنجا که سرچشمه همه نیکى ها، ذات پاک خداست و شرط اساسى درک توحید، توجّه به همین واقعیّت است، بلافاصله اضافه مى کند: همه اینها به فرمان پروردگارشان ، پروردگار مردم است (بِإِذْنِ رَبِّهِمْ).
سپس براى توضیح و تبیین بیشتر که منظور از این نور چیست؟ مى فرماید: به سوى راه خداوند توانا و ستوده (إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ).
خداوندى که عزّتش دلیل قدرت او، زیرا هیچ کس توانایى غلبه بر او را ندارد، و حمید بودنش نشانه مواهب و نعمت هاى بى پایان اوست، زیرا حمد و ستایش همیشه در برابر نعمت ها و موهبت ها و زیبایى هاست.
*
ن گاه براى معرّفى خداوند، درسى از توحید بیان کرده مى گوید: همان خدایى که آنچه در آسمان ها و زمین است از آنِ اوست (اللهِ الَّذِى لَهُ مَا فِى السَّمَـوَاتِ وَ مَا فِى الاَْرْضِ).
چرا همه چیز از آنِ اوست، چون آفریننده همه موجودات اوست; به همین دلیل هم قادر و عزیز است و هم نعمت بخشنده و حمید.
و بعد از توجّه به مبدأ، در پایان آیه به مسأله معاد توجّه داده مى گوید: واى بر کافران از مجارات شدید (الهى) (وَ وَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَاب شَدِید).
*
و در آیه بعد بلافاصله کافران را معرّفى مى کند و با بیان سه صفت از صفات آنان، وضعشان را کاملاً مشخّص مى سازد، به طورى که هر کس در اوّلین برخورد بتواند آنها را بشناسد. نخست مى گوید: همانان که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى دهند (الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا عَلَى الاْخِرَةِ).
و به خاطر همین روحیّه، ایمان و حق و عدالت و شرف و آزادگى و سربلندى را ـ که از ویژگى هاى علاقه مندان به زندگى جهان دیگر است ـ فداى منافع پست و شهوات و هوس هاى خود مى سازند.
سپس مى گوید: آنها به همین حد قانع نیستند، بلکه علاوه بر گمراهى خودشان، سعى در گمراه ساختن دیگران دارند: و (مردم را) از راه خدا بازمى دارند (وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ).
در حقیقت آنها در برابر راه الله که راه فطرت است و انسان مى تواند با پاى خود آن را بپیماید، موانع گوناگون ایجاد مى کنند; هوس ها را زینت مى دهند و مردم را به گناه تشویق مى کنند و از درستى و پاکى مى ترسانند.ولى کار آنها ایجاد سد و مانع در راه الله نیست بلکه علاوه بر آن، مى خواهند راه حق را منحرف سازند (وَ یَبْغُونَهَا عِوَجًا).
در واقع آنها با تمام قوا مى کوشند دیگران را نیز همرنگ و هم مسلک خویش سازند، به همین دلیل سعى دارند راه مستقیم الهى را منحرف کنند و با افزودن خرافات و انواع تحریف ها و ابداع سنّت هاى زشت و کثیف، به این هدف برسند. ⬇️