📝تفسیر سوره مبارکه اسراء آیات ۴۵ تا ۴۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
🌧شأن نزول:
جمعى از مفسران، مانند طبرسى در مجمع البیان و فخر رازى در تفسیر کبیر و بعضى دیگر در شأن نزول آیات فوق، چنین گفته اند: آیه نخست، درباره گروهى از مشرکان، نازل شده که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) را هنگام تلاوت قرآن در شب و نماز در کنار خانه کعبه آزار مى دادند، او را با سنگ مى زنند و مانع دعوت مردم به اسلام مى شدند.
خداوند، به لطفش چنان کرد که: آنها نتوانند او را آزار کنند (و شاید این از طریق رعب و وحشتى بود، که از پیامبر در دل آنها افکند).(۱)
در روایت دیگرى، مى خوانیم: هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرآن مى خواند، دو نفر از مشرکان در طرف راست، و دو نفر در طرف چپ، قرار مى گرفتند، کف مى زدند، سوت مى کشیدند و با صداى بلند اشعار مى خواندند، تا صداى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به گوش مردم نرسد.(۲)
ابن عباس مى گوید: ابو سفیان، ابو جهل و دیگران گاهى نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى آمده به سخنان او گوش فرا مى دادند، روزى یکى از آنها به دیگران گفت: اصلاً من نمى فهمم محمّد چه مى گوید؟ فقط مى بینم: لب هاى او حرکت مى کند! ولى ابو سفیان گفت: فکر مى کنم: بعضى از سخنانش حق است.
ابو جهل اظهار داشت: او دیوانه است.
ابو لهب اضافه کرد: او کاهن است.
دیگرى گفت: او شاعر است.
به دنبال این سخنان ناموزون، و نسبت هاى ناروا آیات فوق نازل گشت.(۳)
تفسیر:
بى خبران مغرور و موانع شناخت
به دنبال آیات گذشته، این سؤال براى بسیارى پیش مى آید که: با توجه به وضوح مسأله توحید ـ به طورى که همه موجودات جهان، به آن گواهى
مى دهند ـ; چرا مشرکان این واقعیت را نمى پذیرند؟ چرا آنها این آیات گویا و رساى قرآن را مى شنوند و بیدار نمى شوند؟!
آیات مورد بحث، مى تواند اشاره به پاسخ این سؤال باشد.
نخستین آیه، مى گوید: اى پیامبر! هنگامى که قرآن مى خوانى میان تو و آنها که ایمان به آخرت ندارند، حجاب و پوششى قرار مى دهیم (وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ بِالاْ خِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً).
این حجاب و پرده، همان لجاجت، تعصّب، خودخواهى، غرور و جهل و نادانى بود که حقایق قرآن را از دیدگاه فکر و عقل آنها، مکتوم مى داشت و به آنها اجازه نمى داد، حقایق روشنى همچون توحید، معاد، صدق دعوت، پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مانند آنها را درک کنند.
در این که: مستور در اینجا صفت براى حجاب است، یا براى شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و یا حقایق قرآن، بحثى داریم که، در نکات آخر مى خوانید، همچنین در چگونگى نسبت دادن ایجاد این حجاب به خداوند، سخنى است که در آنجا خواهد آمد.
* * *
آیه بعد، اضافه مى کند: ما بر دل هاى آنها پوشش هائى قرار داده ایم تا قرآن را درک نکنند و در گوش هایشان ثقل و سنگینى (وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذانِهِمْ وَقْراً).
لذا هنگامى که پروردگارت را در قرآن به یگانگى یاد مى کنى آنها پشت مى کنند و رو بر مى گردانند (وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً).
راستى چه عجیب است! فرار از حق، فرار از سعادت و نجات، و فرار از خوشبختى، پیروزى و فهم و شعور.
نظیر همین معنى در سوره مدثر آیات ۵٠ و ۵۱ آمده است، مى فرماید: کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ * فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَة: گوئى خران رم کننده اى هستند * که از شیر ژیان مى گریزند !
* * *
باز اضافه مى کند: ما مى دانیم آنها هنگامى که نزد تو مى آیند و پاى سخنانت مى نشینند به چه منظورى به سخنان تو گوش فرا مى دهند (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ).
و هنگامى که با هم نجوا مى کنند و سخنان در گوشى دارند (وَ إِذْ هُمْ نَجْوى).
هنگامى که ظالمان به مؤمنان مى گویند: شما تنها از کسى پیروى مى کنید که مسحور شده، ساحران در عقل و هوش او نفوذ کرده، و آن را مختل ساخته اند (إِذْ یَقُولُ الظّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّ رَجُلاً مَسْحُوراً).
در حقیقت، آنها به منظور درک حقیقت، به سراغ تو نمى آیند و سخنانت را با گوش جان نمى شنوند، بلکه هدفشان آن است: بیایند و اخلال کنند، وصله بچسبانند و مؤمنان را ـ اگر بتوانند ـ از راه به در برند.
اصولاً ـ کسى که بر قلبش پوشش و در گوشش (در برابر شنیدن حق) سنگینى است، جز به چنین قصدهائى پاى سخن مردان حق نمى نشیند.
✔️پی نوشت:
۱ ـ مجمع البیان .
۲ ـ تفسیر فخر رازى ، ذیل آیه مورد بحث.
۳ ـ تفسیر کبیر فخر رازى ، ذیل آیه مورد بحث.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2