↩️ نکته ها:
۱ ـ اثبات مبدأ و معاد با یک دلیل
جالب این که در آیات فوق، براى اثبات وجود خدا و قدرت و عظمت او از همان دلیلى استفاده شده است که در سوره حج براى اثبات معاد، و آن دلیل، مراحل مختلف خلقت انسان در عالم جنین است و اتفاقاً در ذیل همین آیات مورد بحث، چنان که دیدیم گریزى به مسأله معاد نیز زده شده است
آرى، از یکسو، مى توان عظمت خدا را از عجائب خلقت انسان در مخفیگاه رحم، که هر روز شکل و نقش تازه اى به خود مى گیرد، شناخت که گوئى جمعى نقاش چیره دست، گروهى صنعتگر و ابداع گر ماهر، در کنار این قطره آب نشسته اند و شب و روز روى آن کار مى کنند و این ذره ناچیز را در زمان بسیار کوتاهى با ظرافت فوق العاده از مراحل و گذرگاه هاى مختلف حیات مى گذرانند.
اگر مى توانستیم از مراحل رشد، و نمو جنین به طور کامل فیلم بردارى کنیم و آنها را از مقابل چشم بگذرانیم، آن گاه مى فهمیدیم چه شگفتى ها در این کار نهفته است؟
هر چند پیشرفت فوق العاده جنین شناسى در عصر ما، و تحقیقات روز افزون دانشمندان و تجربیات و آزمایش هایشان روى این امر، بسیارى از مسائل را روشن ساخته و هنگامى که انسان در برابر نتیجه این تحقیقات قرار مى گیرد بى اختیار جمله فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ را زمزمه مى کند.
و از سوى دیگر، این آفرینش هاى پى در پى که هر روز چهره تازه اى به خود مى گیرد، و اصولاً پیدایش یک انسان کامل از یک قطره کوچک آب، بیانگر قدرت خداوند بر معاد و بازگشت انسان به زندگى مجدد است، و به این ترتیب با بیان یک دلیل، دو هدف و با یک کرشمه دو کار، انجام شده است.
* * *
۲ ـ آخرین مرحله تکامل انسان در رحم
جالب این که: در مراحل پنجگانه اى که براى آفرینش انسان در آیه فوق ذکر شده، همه جا تعبیر به خلق شده است، اما هنگامى که به آخرین مرحله مى رسد، تعبیر به انشاء مى کند.
انشاء همان گونه که ارباب لغت گفته اند به معنى ایجاد کردن چیزى توأم با تربیت آن است.
این تعبیر نشان مى دهد: مرحله اخیر، با مراحل قبل (مرحله نطفه، علقه، مضغه، گوشت و استخوان) کاملاً متفاوت است مرحله اى است مهم که قرآن از آن سر بسته یاد کرده و تنها مى گوید: سپس ما به آن آفرینش تازه اى دادیم و بلافاصله پشت سر آن فَتَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ مى گوید.
این چه مرحله اى است که این قدر شایان اهمیت است، این، همان مرحله اى است که جنین وارد مرحله حیات انسانى مى شود، حس و حرکت پیدا مى کند، و به جنبش در مى آید که در روایات اسلامى از آن تعبیر به مرحله نفخ روح (دمیدن روح در کالبد) شده است.
اینجا است که انسان با یک جهش بزرگ، زندگى نباتى و گیاهى را پشت سر گذاشته و گام به جهان حیوانات و از آن برتر به جهان انسان ها مى گذارد، و فاصله آن با مرحله قبل، آن قدر زیاد است که تعبیر از آن، با جمله ثُمَّ خَلَقْنا کافى نبود و لذا ثُمَّ أَنْشَأْنا فرمود.
در اینجا انسان، ساختمان ویژه اى پیدا مى کند که او را از همه جهان ممتاز مى سازد، به او شایستگى خلافت خدا در زمین مى دهد، و قرعه امانتى را که کوه ها و آسمان ها بار آن را نتوانست کشید، به نام او مى زنند.
در واقع، همینجا است که عالم کبیر با همه شگفتیهایش در این جرم صغیر منطوى و پیچیده مى شود، و به راستى شایسته تَبارَکَ اللّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ است.
* * *
۳ ـ لباس گوشتین بر اندام استخوان ها!
نویسنده تفسیر فى ظلال ، ذیل آیه مورد بحث، جمله عجیبى نقل مى کند و آن این که: جنین بعد از آن که مرحله علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام سلول هایش تبدیل به سلول هاى استخوانى مى شود، و بعد از آن تدریجاً عضلات و گوشت روى آن را مى پوشاند، بنابراین، جمله کَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً یک معجزه علمى است که پرده از روى این مسأله که در آن روز براى هیچ کس روشن نبود بر مى دارد; زیرا قرآن نمى گوید: ما مضغه را تبدیل به استخوان و گوشت کردیم بلکه مى گوید:
ما مضغه را تبدیل به استخوان کردیم و بر استخوان ها لباس گوشتى پوشاندیم، اشاره به این که: مضغه نخست، تبدیل به استخوان مى شود و بعد از آن گوشت روى آن را مى پوشاند.
* * *
۴ ـ لباس مقاوم براى استخوان ها!
اصولاً، این که: از عضلات تعبیر به لباس مى کند، خود گویاى این واقعیت است که اگر این لباس بر استخوان ها نبود، اندام انسان بسیار زشت و نازیبا بود (درست همانند اسکلت هائى که همه ما خود آن یا لااقل عکس آن را دیده ایم).
از این گذشته لباس، حافظ بدن است، عضلات نیز حافظ استخوان ها هستند که اگر آنها نبودند، ضربه هائى که بر بدن وارد مى شد، استخوان ها را مرتباً صدمه مى زد، یا مى شکست، همچنین، کارى را که لباس در حفاظت انسان از گرما و سرما مى کند، گوشت ها در نگهدارى استخوان ها که ستون اصلى بدن هستند، انجام مى دهند اینها همه، نشان دهنده دقت قرآن در تعبیرات است.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2