قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨ ✅شرح نامه ۲۱ ( مکارم شیرازی ) از نامه هاى امام(عليه السلام) است که آن را نيز براى زياد نوشته اس
✨ ✅ادامه شرح نامه۲۱ ... قَدِّمِ الْفَضْلَ لِيَوْمِ حَاجَتِکَ). در واقع آنچه را امام(عليه السلام) در جمله «وَاذْکُرْ فِي الْيَوْمِ غَداً» با اشاره فرموده در دو جمله اخير به تفصيل بيان داشته و به ياد فردا بودن را در اين عبارت تفسير مى کند و آن نگاه داشتن مال به اندازه نياز و از پيش فرستادن براى روز حاجت به خصوص اينکه انسان مى داند مال و ثروت هر چه باشد در اين دنيا فانى مى شود و اگر فانى نشود به هنگام مرگ از انسان جدا مى گردد و کمترين چيزى از آن را نمى تواند با خود ببرد حتى بعضى از اقوام گذشته که بسيارى از اموال نفيس سلاطين و ثروتمندان را همراه آنها دفن مى کردند، در واقع گنجى مى ساختند براى نسلهاى بعد و کمترين چيزى از آن عايد آنها نشد. شبيه همين معنا با تعبير جالب و پرمعناى ديگرى در وصيّت نامه معروف آن حضرت به امام حسن(عليه السلام) (نامه 31) آمده است آنجا که مى فرمايد: «فَلاَ تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِکَ فَوْقَ طَاقَتِکَ، فَيَکُونَ ثِقْلُ ذَلِکَ وَبَالاً عَلَيْکَ، وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَکَ زَادَکَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَيُوَافِيکَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَحَمِّلْهُ إِيَّاهُ; بيش از تاب و تحمل خود بار (ثروت و اموال) را بر دوش مگير که سنگينى آن بر تو وبال خواهد بود و هرگاه نيازمندى را يافتى که مى تواند زاد و توشه تو را تا قيامت بر دوش گيرد و فردا که به آن نيازمند شوى به تو باز گرداند اين را غنيمت شمار و اين زاد و توشه را بر دوش او بگذار». آنچه در چهار صفت بالا آمد در واقع اشاره به همان چيزى است که بعضى از آگاهان، به امام(عليه السلام) درباره اسراف کارى زياد و خيانتش نسبت به بيت المال خبر داده بودند. سپس امام(عليه السلام) به يکى ديگر از نقاط ضعف او که همان تکبر در برابر ارباب رجوع و مستضعفان است، اشاره کرده و مى فرمايد: «آيا تو اميد دارى که خداوند پاداش متواضعان را به تو دهد در حالى که نزد او از متکبران باشى؟»; (أَ تَرْجُو أَنْ يُعْطِيَکَ اللهُ أَجْرَ الْمُتَوَاضِعِينَ وَأَنْتَ عِنْدَهُ مِنَ الْمُتَکَبِّرِينَ!). به يقين کسى که اميد به پاداش گروهى از مؤمنان دارد بايد همانند آنها عمل کند و تناقض در رفتار و خواست درونى خود نداشته باشد. اين درست به آن مى ماند که شخص کشاورزى اميد به برداشت محصول فراوان از زمين زراعتى خود داشته باشد در حالى که نه بذرى افشانده و نه آبيارى کرده است. امام(عليه السلام) در واقع روى نقطه بسيار حساسى در اينجا انگشت گذارده است که به تعبير خود آن حضرت در حديثى که در غرر الحکم از وى نقل شده: «اِحْذَرِ الْکِبْرَ فَإنَّهُ رَأسُ الطُّغْيانِ وَ مَعْصِيَةُ الرَّحْمنِ; از کبر بپرهيز، زيرا سرچشمه طغيان ها و معاصى الهى است» اشاره دارد.(7) به تعبير ديگر از همان حضرت: «أَقْبَحُ الْخُلُقِ التَّکَبُّرُ; زشت ترين اخلاق تکبر است».(8) در تعبير ديگرى از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) مى خوانيم: «لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ مَنْ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّة مِنْ خَرْدَل مِنْ کِبْر; کسى که در قلبش به اندازه دانه خردلى از کبر باشد، هرگز داخل در بهشت نخواهد شد».(8) آن گاه امام(عليه السلام) بار ديگر به مسأله انفاق در راه خدا بر مى گردد و مى فرمايد: «تو طمع دارى که ثواب انفاق کنندگان را خداوند براى تو قرار دهد در صورتى که در زندگى پر نعمت و ناز قرار دارى و مستمندان و بيوه زنان را از آن باز مى دارى»; (وَتَطْمَعُ ـ وَأَنْتَ مُتَمَرِّغٌ(9) فِي النَّعِيمِ، تَمْنَعُهُ الضَّعِيفَ وَالاَْرْمَلَةَ(10) ـ أَنْ يُوجِبَ لَکَ ثَوَابَ الْمُتَصَدِّقِينَ؟). اين حالت مخصوص به زياد نبود و نيست، بسيارند کسانى که به هنگام دعا از خدا تقاضاى پاداش هاى بسيارى مى کنند; ولى در عمل چيزى که سبب آن باشد انجام نمى دهند و در واقع اين تقاضا و دعا نوعى نفاق و دوگانگى خواسته ها و اعمال است که براى رسيدن به سعادت بايد از وجود انسان ريشه کن شود آنچه را مى خواهد، هماهنگ با آن عمل کند، هرچند از خدا بيش از آن را طلب نمايد. آن گاه امام(عليه السلام) نامه را با بيان قاعده اى کلى که شامل تمام توصيه هاى گذشته و فراتر از آن مى شود، به پايان مى برد و مى فرمايد: «و (بدان) انسان تنها به آنچه از پيش فرستاده جزا داده مى شود و بر آنچه قبلا براى خود ذخيره کرده وارد مى گردد; والسلام»; (وَإِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزِيٌّ بِمَا أَسْلَفَ وَ قَادِمٌ عَلَى مَا قَدَّمَ، وَالسَّلاَمُ). 🌱ادامه دارد... ⚘ @Nahjolbalaghe2