✨ 📕نهج البلاغه/خطبه ۱۱۴ فراز ۲ در اندرز به مردم 🌷سفارش به تقوي اي بندگان خدا! شما را به تقواي الهي سفارش مي كنم، كه زاد و توشه سفر قيامت است، تقوا توشه اي كه به منزل رساند، پناهگاهي كه ايمن مي گرداند، بهترين خواننده آن را به گوش مردم خوانده، و بهترين شنونده آن را فرا گرفت، پيامبري كه بهتر از هر كس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبي شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. اي بندگان خدا! همانا تقواي الهي دوستان خدا را از انجام محرمات باز مي دارد، و قلبهايشان را پر از ترس خدا مي سازد تا آنكه شبهاي آنان با بي خوابي، و روزهايشان با تحمل تشنگي، و روزه داري، سپري مي گردد، كه آسايش آخرت را با رنج دنيا و سيراب شدن آنجا را با تحمل تشنگي دنيا به دست آوردند، اجل و مرگ را نزديك ديده و در اعمال نيكو شتاب كرده اند، آرزوهاي دنيايي را دروغ خواندند و مرگ را به درستي نگريستند. 🍃شناخت دنيا آري همانا دنيا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونيها، و عبرت گرفتن است، و از نشانه نابودي آنكه روزگار كمان خود را به زه كرده، تيرش به خطا نمي رود، و زخمش بهبودي ندارد، زنده را با تير مرگ هدف قرار مي دهد، و تندرست را با بيماري از پا درمي آورد، و نجات يافته را به هلاكت مي كشاند دنيا خورنده ايست كه سيري ندارد، و نوشنده اي است كه سيراب نمي شود، و نشانه رنج دنيا آنكه آدمي جمع آوري مي كند آنچه را كه نمي خورد، و مي سازد بنايي كه خود در آن مسكن نمي كند، پس به سوي پروردگار خود مي رود نه مالي برداشته و نه خانه اي به همراه برده است. و نشانه دگرگوني دنيا آنكه، كسي كه ديروز مردم به او ترحم مي كردند امروز حسرت او مي خوردند و آن كس را كه حسرت او مي خوردند امروز به او ترحم مي كنند، و اين نيست مگر براي نعمتهايي كه به سرعت دگرگون مي شود، و بلاهايي كه ناگهان نازل مي گردد، و نشانه عبرت انگيز بودن دنيا، آنكه، آدمي پس از تلاش و انتظار تا مي رود به آرزوهايش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسيده، اميدش را قطع مي كند، نه به آرزو رسيده، و نه آنچه را آرزو داشته باقي مي ماند. سبحان الله! شادي دنيا چقدر فريبنده و سيراب شدن از آن، چه تشنگي زاست؟ و سايه آنچه سوزان است؟ نه زمان آمده را مي شود رد كرد و نه گذشته را مي توان باز گرداند، پس منزه و پاك است خداوند، چقدر زنده به مرده نزديك است براي پيوستن به آن؟ و چه دور است مرده از زنده كه از آنان جدا گشتند؟