🔴 بخش دوم
✅ توحید قرآنی را خوب باور کنیم. خداوند میفرماید: این معرفت خوب بقا دارد و گمشدنی نیست. خداوند میبیند (علیم است)؛ و هم تشکر میکند (شاکر است). گاهی «حق مبین» را شاید بشود گفت یک اسم است؛ اما آنجا که دو اسم داریم مانند «شاکر علیم» یا «غفور شکور» اینها لطفهایی دارد.
✅ علیم معنایش این است که خبر دارد چه کردی. لذا چنان نمرهای به آن میدهد و چنان بالا میبرد که هیچکس نمیداند چطور اینگونه شد. همه عالَم جنود الهی است؛ خدا که خبر دارد، کار تمام است و ما هیچچیز دیگری نمیخواهیم.
✅ در تذکرهالاولیاء عطار آمده است کسی که بعداً از اولیای الهی شد، اهل شراب و مستی بود. یک روز در حال مستی، چشمش خورد به برگه قرآنی که روی زمین افتاده بود. در همان حال مستی، آن برگه را از روی زمین بوسید و روی طاقچه گذاشت. همین کار سبب شد، عالِم شهر آن شب خواب دید که به او گفتند: برو به او بگو: «عظمتنا فعظّمناک». آن عالم سه بار این خواب را دید و الا باور نداشت که او چنین باشد. فردا رفت دنبالش و گفتند او در شرابخانه است. به او گفتند: عالِم شهر دَم در آمده است و نمیرود. او کمی معطل کرد؛ وقتی آمد و عالِم جریان را برایش گفت، متحول شد و برگشت به دوستانش گفت: دوستان دیگر مرا اینجا نمیبینید. بعدها او از اولیائی شد که بسیاری از عالمان در محضرش زانو میزدند.
✅ خدا با او چه کرده است؟ این برمیگردد به اینکه اولاً خدا علیم است؛ ثانیاً شکور است. حالا که عمل تو اینقدر ناب است، من تو را بالا میآورم. در نظام عالَم، سنت شکر خدا وجود دارد. یعنی، خدا به کار خیر برکت میدهد و کار خیر را بیاجر نمیگذارد. هم اجر میدهد و هم بالا میبرد. خدا همیشه اضافه بر اجر میدهد.
✅ «إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرَّا وَ عَلَانِيَةً يَرْجُونَ تجَِرَةً لَّن تَبُور لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر، ۲۹و۳۰). خدا توفی میکند، یعنی به ازاء میدهد و کامل میدهد و افزون میدهد. «وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ»؛ چون خداوند شکور است. این سنت دائمیِ الهی است. اگر کسی این را خوب بداند، به اینجا میرسد که خیر هیچ وقت گم نمیشود و هیچ وقت بیبرکت نمیشود. خیر هیچ وقت گم نمیشود، هیچ وقت هم ابتر نمیماند. این خاصیت خیر است در نظام عالَم.
✅ این سنت الهی است. نه اینکه فقط خدا خوشش میآید. نه. من قبلاً «یُحِبّ» و «لایُحِبّ» را توضیح دادهام. تا «یُحِبّ» میگویند، یعنی، تا خدا حُب پیدا میکند، همۀ عالم به سمت او میرود؛ خدا کل عالَم را به سمت او سازماندهی میکند. این خاصیت نظام عالَم است. نظام عالم را از درون مشاهده کنید؛ درست مانند نفس است. چگونه نفس تا سطح بدن پایین میآید و کار انجام میدهد و هر میلی که نفس پیدا میکند، در نفس سرازیر میشود. اینطور نگاه کنید. همه جنود او و همه به فرمان او هستند و همه بر اساس مشیت او عمل میکنند.
✅ خدا نسبت به کسی که کار خیر میکند، نسبت به او میل پیدا میکند، به لحاظ اسم شکور. لذا تو اینجا اینگونه کردی، ببین من دو روز دیگر با تو چه میکنم. این را اسم شکور میگوییم.
🔵 بیان علامه طباطبایی
✅ علامه طباطبایی نکته لطیفی را بیان کرده است؛ ما که میدانیم همه نعمتها را خدا داده است. اگر ما کار خیری انجام میدهیم، عزمش را خدا داده است؛ قدرتش را خدا داده است؛ همه چیزش را خدا داده است. ولی خدا با اسم شکور میگوید: درست است که تمام این کار خیری که میکنی، همه را من به تو دادهام، فکر و قدرت و اراده را من به تو دادهام، ولی تو با این کارَت به من احسان میکنی. این کار تو احسان است به من. «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن، ۶۰). خداوند جزای احسان را با احسان میدهد.
✅ اسم شکور، یک اسم عکسالعملی است. یعنی، بر حسب کاری که تو کردی است. اما کار تو برای خدا چه نسبتی پیدا میکند؟ کار تو به سان این است که تو برای خدا احسان و نیکی میکنی. باز سر سفره خدا نشستهای. در باغ خدا هستی و از باغ خدا میوهای میچینی و به خدا میدهی. از خدا میگیری و به خدا میدهی. ولی در عین حال، خدا این را احسان به خود میداند. این کجا مطرح میشود؟ وقتی که کار خیری برای خدا انجام میشود.
🔵 بیان استاد
✅ خدا از نفسِ کار خیر، خوشش میآید. حتی اگر آن کار خیر برای خدا هم نباشد و از سر صدق و صفا باشد، مثلاً دلش بسوزد و کاری انجام دهد، خداوند خوشش میآید. این خوشآمدن، باعث عکسالعمل خداوند میشود. خیر با نهاد عالَم سازگار است. علاوه بر بیان علامه طباطبایی، این بیان هم هست.
https://eitaa.com/nasimehekmat_erfandarvadiamal/315