#تقاص_اشتباه ۳
خونه شون چند تا خیابون از خونه ما فاصله داشت از اون روز به بعد موقع رفت و برگشت به مدرسه و خونه از سمت خونشون میرفتم تا راحتتر تحت نظر بگیرمش
چند بار دیگه هم توی راه مدرسه دیدمشون که باهم حرف میزنن و هربار اون پسره یه چیزی بهش میده و گاها سوار ماشینش میشه و هربار هم یه خیابون قبل از مدرسه یا خونشون از ماشین پیاده میشه.
تنها چیزی که به ذهنم خطور میکرد این بود که اون پسره دوست پسر حسناست و چیزی که ازش میگیره مواد مخدر باشه .اخه شنیده بودم که بعضی مواد فروشا از راه دوستی وارد میشن و بعد هم دخترها رو به مواد عادت داده و معتاد میکنن و در واقع اینطوری خریدار دایمی برای خودشون دست و پا میکنن.
بااینکه از حسنا بعید بوذ اما خوب اونم یکی مثل ما بود و میتونست گول شیطون رو بخوره.
۳