۲ اوایل روابطش در حد تلفنی و چت و این چیزا بود اما این اخریا حتی از یکساعت نبود من هم استفاده میکرد و‌ اونها رو به خونه میاورد هروقت به پدرو مادرش شکایت میکردم داییم براش خط و نشون میکشید و میگفت اگه به این رفتارهاش ادامه بده از ارث محرومش میکنه،اخه داییم خیلی پولدار بود،ولی زنداییم با پررویی تمام بهم میگفت خوب تو که خوشگل نیستی لااقل یکم به خودت برس تا پسرم دلخوشی براش بمونه و بیاد خونه ش،خدا شاهده من برای شوهرم از ارایش و لباس زیبا و رفتارهای دلبرانه چیزی کم نمیذاشتم اما گویی مزه ی حرام بهش چسبیده بود، یه‌شب برای روز پدر خونه ی پدرم نیومد منم لج کردم شب بعد به خونه پدرش نرفتم اون شب اونقدر بداخلاقی کرد که دست بچه ها رو گرفتم و رفتم خونه پدرش