هدایت شده از نصرالله علوی تبار
*🔴آخوند خراسانی و مشروطۀ سکولار ۲ (به روایت آیت‌الله بهجت)🔴* ۱. در زمان آقا سیّدمحمّدکاظم یزدی یکی از علما و بزرگان اسلامبول، به نجف آمد و با سیّد و آخوند خراسانی در یکجا اجتماع نمودند و آن عالم بر له مشروطه، بیاناتی ایراد کرد که برای «آزادی مسلمانان» باید کوشش نمود. مرحوم آخوند رو کردند به مرحوم سیّد و فرمودند: آقا، شنیدید؟ سیّد در جواب آنها فرمود: وقتی سنّی‌ها به شهرهای شیعه‌نشین می‌آیند، دست‌بسته نماز می‌خوانند و کسی به آنها اعتراض نمی‌کند، و هنگامی‌که شیعه‌ها به شهرهای سنّی‌نشین می‌روند با دست باز نماز می‌خوانند؛ می‌بینید که بحمداللّه مسلمانان در همه‌جا آزادند. شما «آزادی مسلمانان» را نمی‌خواهید، لابد «آزادی کفر و بی‌بندوباری» را می‌خواهید(در محضر بهجت، ج۱، ص۲۳۰). ۲. روزی در جریان مشروطیّت، آخوند خراسانی خواست درس را شروع کند، ناگهان طلبه‌ای بلند شد و گفت: الآن تلگراف آمده است که در تبریز، زدوخورد است و اگر آقا سیّدمحمّدکاظم یزدی‌ اختلاف نکند، غائله می‌خوابد. درس تعطیل شد و طلاب از مسجد به ‌سوی منزل سیّد حرکت کردند. عدّه‌ای از طلاب که می‌خواستند از میان جمعیّت بیرون بروند، از هر کوچه که می‌رفتند، سر کوچه چماق‌به‌دستی ایستاده بود. بله، تمام راه‌ها را به ‌جز راه خانۀ سیّد بسته بودند تا همه مجبور بشوند به منزل سیّد‌ بروند. جمعیّت وارد خانه سیّد شدند و گفتند: اگر با مشروطه موافقت نکنید، ظلم و خون‌ریزی می‌شود، چون قریب به اتّفاق است که در مشروطه، خون‌ریزی واقع نمی‌شود ـ البتّه دیدیم که شد ـ سیّد فرمود: می‌دانم «کاسۀ زهر» است نمی‌خورم، شما که نمی‌دانید اگر بخورید معذورید. یکی از میان جمعیّت جواب داد: اگر نزد یهودی می‌رفتیم، چنین جوابی نمی‌داد. آری، در گرفتاری‌ها باید «قدم‌به‌قدم» به دفتر شرع نگاه کنیم؛ هرکجا که دیدیم «واضح» و «آشکار» است پیش برویم، و در موارد «شبهه‌ناک» و «تاریک»، خودداری و توقف کنیم. «عمل به احتیاط»، پشیمانی ندارد(در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۲۷؛ در محضر بهجت، ج۳، ص۲۱۸). ۳. عدّه‌ای از علمای مشروطه‌خواه و طلاب طرف‌دار مشروطیّت در محفل آقا سیّدمحمّدکاظم یزدی جمع شدند و با شعر و نثر، از مشروطه تعریف و تمجید کردند و از استبداد و ظلم قاجار، بدگویی نمودند. منتظر بودند سیّد هم مطلبی بفرمایند. ایشان درحالی‌که دست‌های خود را روی «عمامه» گذاشته بود، با همان لحن و لهجه یزدی فرموده بودند: می‌گویم مواظب «عمامه»‌هاتان باشید. کسی‌که متصدی مدیریّت و رهبری می‌شود، باید بهره‌ای از «مقام نبوّت» داشته باشد، تا اینکه وقتی قیام و مطالبه حقّ می‌کند، «لوازم عادی و عقلی» و «آثار مترتّبه و مترقبۀ» آن را ملاحظه کند؛ زیرا گاهی یک مطلب می‌نویسند و به دست انسان می‌دهند تا امضا کند، مطلبی که «به‌ظاهر» خیلی‌خوب و موافق با عقل و شرع است، درحالی‌که انسان «پشت کاغذ» و «کاسۀ زیر نیم‌کاسه» را نمی‌بیند. «محرّک» و «مرام» و «منشأ» و «هدف» را باید دید، نه «نوشته» را. وقتی کسی دربارۀ مطلبی به میرزای شیرازی مراجعه می‌کرد، ایشان سعی می‌کردند هر طور شده «ریشۀ» آن مطلب را به دست آورند و «ریشه‌یابی» می‌کردند که مطلب از کجا آب می‌خورد و «سرچشمه» آن کجاست. همان‌ها که از آخوند بر له مشروطه امضا گرفتند، ابتدا نزد میرزای شیرازی بزرگ رفتند، ولی ایشان با آن «دقت» و «فطانت» و «زیرکی» که داشت، اساس‌نامه آنها را امضا ننمود و به آنها پیام داد تا از سامرا بیرون روند(در محضر بهجت، ج۲، ص۱۸۵). ۴. بعضی از علما، وقایع آتیه را «پیش‌بینی» می‌کردند و پیشامدهای آینده را می‌دیدند. علمایی نیز بودند که هر کس در نزد آنها مطلبی نقل می‌کرد، می‌فهمیدند که راست است و یا دروغ، و از خود اوست و یا اینکه واسطه است. به‌اصطلاح «ردیابی» می‌کردند و می‌فهمیدند از کجا «سرچشمه» می‌گیرد. مشروطه‌خواهان پیش از اینکه نزد آخوند خراسانی بیایند، ابتدا نزد میرزای شیرازی بزرگ رفتند و از ظلم قاجاریه ـ نه ظلم انگلیس یا شوروی ـ برای مرحوم میرزا نقل کردند. ایشان «اعتنایی» نکرد. آنها دو سه روز در سامرا ماندند، تا بلکه بتوانند علیه قاجار و له مشروطه از ایشان امضا بگیرند؛ ولی میرزا، شخصی را نزد آنها فرستاد و پیغام داد که ماندن شما در اینجا به صلاح شما نیست، بروید. مقصود اینکه، آیا می‌شود کسی با خدا و اولیای خدا، ارتباط دینی و معنوی داشته باشد، ولی در مواقف مهمّه، دستگیری نشود و مخذول گردد و راهنمایی نشود؟!(در محضر بهجت، ج۲، ص۱۶۱). 🖊مهدی جمشیدی ┏━━━🌷🌾🌟🌾 ━━━┓ به جمع ما بپیوندید و لینک را برای دوستان خود ارسال نمائید. 🙏 گفتمان انقلابی ایتا 👇 https://eitaa.com/Revolutionarydisco