💔
#عاشقانه_شهدایی
او که انگار از اول
#بله رو شنیده، شروع کرد درباره آینده ی شغلی اش حرف زد
گفت؛ دوست دارد برود و در تشکیلات سپاه، فقط هم سپاه قدس.🙄
روی گزینه های بعدی فکر کرده بود؛
طلبگی یا معلمی
هنوز دانشجو بود
خندید و گفت که از دار دنیا یک موتور تریل دارد که آن را هم پلیس از رفیقش گرفته و فعلا توقیف شده است.😬
پرو پرو گفت:
اسم بچه هامونم انتخاب کردم:
امیرحسین،
امیرعباس،
زینب و زهرا.
انگار کتری ابجوش ریختند روی سرم ....
کسی نبود بهش بگه : هنوز نه به باره نه به داره!😅
📚
#قصه_دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#عشق_آسمونی
💕
@aah3noghte💕