#سبک_زندگی
#کودک_نوجوان
#قصه
🦋🦋🦋
پسته خانم بدو بدو رفت قنادی پرسید: چه قدر مانده عید شود؟
قناد گفت: اندازه انگشت های دوتا دست که بشماری.
پسته رفت. چند روز دیگر بدو بدو آمد. پرسید: چه قدر مانده عید شود؟
قناد گفت: اندازه انگشت های یک دست که بشماری.
پسته رفت. چند روز دیگر آمد قناد او را دید و گفت: فردا عید است. می خواهی چکار کنی؟
پسته خانم خوشحال شد و داد زد: جانمی جان می خواهم من را توی ظرف آجیل بگذاری، یکی من را بخرد و بخورد.
قناد گفت: پس برو تمیز و مرتب بیا. خنده به لب بیا.
پسته لباس کهنه اش را دور انداخت. تمیز و مرتب خنده به لب آمد.
قناد پسته را گذاشت روی ظرف آجیل و داد زد:
آجیل شب عید... همین حالا رسیده!
✍🏻مهری ماهوتی
🎨شیوا ضیایی
🆔
@ShamimeOfoq