از نو در باغ شهادت را گشودند آنها که عمری در پی دیدار بودند مستانه جام عاشقی را سرکشیدند غیر از جمال یار خود چیزی ندیدند معبر به نام حاج قاسم باز وا شد مهدی مهندس از صف بعدی جدا شد تیم محافظ عده ای را دست چین کرد دشتی شقایق را نثار این زمین کرد جا مانده ابراهیمی از یاران خدمت مثل جهان ارا، شبیه حاج همت چرخ شهادت باز هم چرخید و چرخید عطر شهادت در حماس و غزّه پیچید قربانی عشق است اسماعیل اینجا مرد تمام فصل ها، دیروز و فردا از باغ طه لاله ای دیگر جدا شد سید حسن هم راحت از دنیای ما شد در وعده‌ ای دیگر به شوق دیدن یار رفت از حصار زندگی اینبار سنوار اسطوره‌های عاشقی از تن گذشتند از شهر شب یاران چرا بی من گذشتند؟ ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯