موقع خاستگاری من تایین مهریه دامادو نیاورده بودن منم کردن تو اتاق.منم از پشت در  حرفاشونو گوش میدادم برای داماد تند تند اس ام اس میکردم.ما زودتر  با هم به توافق رسیدیم تا مهمونای تو پذیرایی .ولی خب کسی به حرف ماها گوش نمیکرد که🤣🤣😁😁😁 یادمه یه دفعه هم یه رستوران باکلاس رفته بودیم اون نی انداخت تو قوطی نوشابش منم نی انداختم تو بطری آب معدنیم😦 نمیدونم چرا از خودم دراومده بودم نمیفهمیدم چیکار میکنم 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran