⭐️ موسی سوخته ی عشق، ساعتی زیر آن درخت بایستاد. درختی که در باغِ وصلت بود در زمین محبت بود و شاخش بر آسمان صفوت بود برگش زلفت و قربت بود. شکوفه‌اش نسیم روح و بهجت بود میوه‌اش: إِنِّی أَنَا الله بود. موسی زیر آن درخت متلاشی صفات شده، فانی ذات گشت... ای عاشق دل سوخته اندوه مدار روزی به مراد عاشقان گردد کار آن گه ندا آمد که یا موسی در دست چه داری؟ گفت عصاء من. یا موسی چه کنی تو بدین عصا؟ گفت: چون مانده شوم تکیه بر آن کنم. یا موسی از دست بیفکن تا چه بینی؟ موسی عصا بیفکند ثعبان گشت و به موسی نهیب برد، بترسید و برمید. فرمان آمد که یا موسی ندانستی که هر که تکیه بر غیر ما کند ترس و غم بیند؟ پس ندا آمد یا موسی عصا می دار و مهر عصا در دل مدار و آن را پناه خود مگیر از روی اشارت به دنیا دار می گوید: دنیا می دار و مهر دنیا در دل مدار و آن را پناه خود مساز. https://eitaa.com/TAMASHAGAH