راز شکیبایی🌱 🔆به یک عشق معمّایی قسم خورد به راز یک شکیبایی قسم خورد 🔆خدا «والعصر» گفت و از سر شوق به آن روزی که می‌آیی،‌ قسم خورد 🔆شب آمد، آفتاب خانه‌ها باش بیا و تکیه‌گاه شانه‌ها باش 🔆نسیم دل‌کش اردیبهشتی! تسلّای دل پروانه‌ها باش 🔆اگر چه مثل مردم، دردمندی نمی‌روید بهاری تا نخندی 🔆نگاهت، آخرین فانوس دریاست مبادا چشم‌هایت را ببندی! 🔆تو پنهان هستی، امّا جلوه داری فراتر از تماشا جلوه داری 🔆برای دیدن تو چشم بس نیست گلی هستی که صدها جلوه داری 🔆تو را که بر لبت آیات عشق است نگاه روشنت، مرآت عشق است 🔆فقط با دیدۀ دل می‌توان دید نهان از چشم بودن، ذات عشق است 🔆تو یک خورشیدِ عالم‌گیر هستی شکوه وحی را تفسیر هستی 🔆می‌آیی، بعد از این شب‌های تاریک تو تنها صبحِ بی‌تأخیر هستی 🔆شنیدم مژدۀ تابیدنت را ندارم فرصت فهمیدنت را 🔆به خورشید زمینی خیره ماندم که تمرین کرده باشم دیدنت را 🔆بیا طی کن شب لب‌تشنگی را ببین تاب و تب لب‌تشنگی را 🔆هزاران سال شد چشم‌انتظاریم بنازم مکتب لب‌تشنگی را حبیب نظاری @TAMASHAGAH