🥀
رقیه
سلام بر تو و عاشورایی که در چشم های کوچک تو خلاصه شده است ..
سلام بر کوچکی گام هایت و خاطرات در آتش مانده ات.
سلام بر تو که آتش کوتاهتر از دامنت نیافت...
سلام بر تو ای سوال بزرگ تاریخ،
پس از گذشت قرنها آیا آبله ی پاهایت خوب شده است؟
تو را چه بنامم که بیش از سر بهار،در آغوش بابا طعم زندگی را نچشیدی و مانند او غریبانه،از غربت این غریبستان خاکی پر کشیدی...
تو را چه بسرایم که آوازه ی برکت و کرامتت،موج وار،همه ی دلها را به تلاطم درآورده است.
پس سلام بر تو،روزی که به عالم خاکی گام نهادی و روزی که به افلاک پر کشیدی...
آه رقیه ! لبهای تشنه ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ات را آشنای تازیانه ها کردند..
دستهایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی...اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگی ها..
صبر را از چه کسی به ارث برده بودی ،
نمیدانم..
اما ایمان همپای تو بزرگ شده بود..
هان ای دختر خورشید، تو خرابه نشین نیستی ،
اینک عرش را به پاس قدوم تو مفروش کرده اند.
پای بگذار! بال تمام ملائک برای گام گذاشتنت در خویش نمیگنجد.
و تو چون رودی زلال که عمود ایستاده باشد قد میکشی و به ناگاه از زمین بریده میشوی و در بیکرانگی لاجورد، از زمینیان پنهان خواهی شد..
خدا را هزاران بار شاکریم که به ما عزاداران شهر شریف آباد توفیق داد تا یکسال دیگر در ایام شهادت حضرت رقیه س با این بانوی گره گشا عهد ببندیم
رقیه جان ای بانوی کریمه ما با شما عهد میبندیم که با حجاب و چادر خود،مدافع حریم عفت در شهر خود باشیم..
رقیه جان ! قربان دل بی قرارت،ما با شما عهد میبندیم،خواب یزیدیان زمانه و طاغوتهای کودک کش را به هم بریزیم،همانگونه که شما در خرابه با روضه ی خود خواب آنها را به هم زدید..
ای باب الحوائج! ما هم مانند شما پای علم ( سلام فرمانده ) خود ایستاده ایم و همانطور که شما مانند عمو عباستان برای فرمانده ی خود علمداری کردید ما هم برای فرمانده ی خود ( رهبر عزیزمان ) علمداری کنیم.
بله این راه شما است که باید علمدار مکتب بود...
والسلام..
نویسنده: خانم
#فریبا_بدری
https://eitaa.com/ketabfa