❣️
#عاشقانه_های_شهداء
💢 وقتی به خانه برمی گشت پا به پای من در آشپزخانه کار میکرد، غذا میپخت. ظرف میشست. حتی لباسهایش را نمیگذاشت من بشویم. میگفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است، تو نمیتوانی چنگ بزنی.
❤️ بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر میگشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون میکرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست میآورد، ما را میبرد گردش.
🌷 برشی از زندگی شهید محمدرضا دستواره
📚 منبع: 365 خاطره برای 365 روز، ص 44
•••═❈🍃🌸🍃❈═•••
#تنهامسیرخراسانرضوی
@Tanha_masir_Razavi_Kh