آنفلوانزای مرگبار سال 1918 با واکسن ایجاد شده بود!
😱بسیار وحشتناک
😳آنفلوانزای مرگبار سال 1918 با واکسن ایجاد شده بود!
🔹افراد بسیار اندکی متوجه شدند که بدترین همهگیری که آمریکا تاکنون با آن مواجه بوده است، یعنی آنفلوانزای اسپانیایی سال 1918، اثر ثانویۀ پویش واکسیناسیونِ گسترده در سرتاسر کشور بود. پزشکها به مردم گفتند که میکروبها عامل بیماری هستند. در آن زمان ویروسها شناخته شده نبودند وگرنه آنها را مقصر اعلام میکردند. میکروبها، باکتریها و ویروسها، در کنار باسیل و چند موجود نامرئی دیگر قربانیهایی هستند که پزشکها دوست دارند هر چیزی را که از آن سر درنمیآورند، به گردن آنها بیندازند. اگر پزشک تشخیص و درمان اشتباهی دهد و بیمار را بکشد، میتواند تقصیر را گردن میکروبها بیندازد و بگوید که بیمار تشخیص زودهنگام را دریافت نکرده و بهموقع به وی مراجعه نکرده است.
اگر تاریخ را دوباره تا دورۀ آنفلوانزای سال 1918 بررسی کنیم، خواهیم دید که این بیماری درست پس از پایان جنگ جهانی اول رخ داد، زمانیکه سربازهایمان از خارج کشور درحال بازگشت به وطن بودند. این اولین جنگی بود که در آن تزریق تمام واکسنهای شناختهشده برای تمام سربازان اجباری بود. این آش شلهقلمکارِ داروهای سمی و پروتئین فاسد که واکسنها از آنها تشکیل شده بود، موجب چنین مرگ و بیماری گستردهای میان سربازها شد، بهگونهای که گفتۀ رایج آن روزها این بود که بیشتر مردان ما توسط شلیکِ واکسن کشته شدند تا شلیک تفنگهای دشمن. هزاران نفر معاف از رزم به خانه یا بیمارستانهای نظامی بازگشتند، همچون کشتیشکستخوردگان ناامید، بدون اینکه حتی یک روزِ نبرد را دیده باشند. میزان بیماری و مرگ میان سربازان واکسینهشده 4 برابر بیشتر از غیرنظامیان واکسینهنشده بود، اما این از اقدام مروجین واکسن جلوگیری نکرد. واکسیناسیون همیشه تجارتی بزرگ بوده¬ و درنتیجه سرسختانه ادامه داشته است.
این جنگ ازآنچه سازندگان واکسن برنامهریزی کرده بودند، کوتاهتر بود. برای ما تنها حدود یک سال طول کشید، لذا مروجین واکسن مقدار زیادی از واکسنهای باقیماندۀ درحال فساد داشتند که میخواستند با سود خوبی بفروشند. پس آنها همان کردند آنچه معمولاً میکنند؛ نشستی پشت درهای بسته برگزار کردند و توطئۀ برنامۀ کثیفی را طراحی کردند: اجرای واکسیناسیون در سرتاسر کشور (در سرتاسر جهان) با استفاده از تمام واکسنهایشان. درنتیجه، به مردم گفتند که سربازان با بیماریهای وحشتناک فراوانی که در کشورهای خارجی گرفتهاند، درحال بازگشت به وطن هستند. بنابراین، این وظیفۀ میهنپرستانۀ هر مرد و زن و کودکی بود تا با هجوم بهسمت مراکز واکسیناسیون و زدن تمام واکسنها «محافظت شوند».
اغلب مردم پزشکها و مقامات دولتی را باور دارند و به توصیه های آنها عمل میکنند. نتیجه این شد که تقریباً کل جمعیت بدون هیچ سؤالی برای تزریق واکسن رفتند و تنها چند ساعت طول کشید تا افتادن و جان کندن و مُردن مردم شروع شود و بسیاری دیگر هم غش کردند با شدت بیماری که هیچکس چیزی شبیه آن را قبلاً ندیده بود. آنها تمام مشخصات بیماریهایی که برعلیه آنها واکسینه شده بودند را داشتند: افرادی که واکسن حصبه زده بودند علائم تب شدید، لرز، درد، گرفتگی عضلات، اسهال و غیره داشتند. کسانی که واکسن دیفتری زده بودند علائم گرفتگی گلو و ریه مانند ذاتالریه داشتند. کسانی که واکسن تب جنگلی (مالاریای شدید) زده بودند علائم استفراغ، سردرد، ضعف و پریشانی هپاتیت داشتند. کسانی که واکسن آبله زده بودند علائم بروز زخم روی پوست داشتند، و فلج که در تزریق تمام واکسنها مشهود بود و غیره.
پزشکها گیج و مبهوت شده بودند و ادعا کردند که نمیدانند چه چیزی باعث این بیماری کشنده و عجیب شده است و قطعاً هیچ درمانی نداشتند. آنها باید میدانستند که واکسیناسیون علت اصلی بوده، زیرا برای سربازان هم پس از اینکه واکسنهایشان را در اردوگاه زدند، همین اتفاق افتاده بود. تزریق واکسنِ تب حصبه منجر به شکل بدتری از بیماری شد که آنها آن را شبه حصبه (پاراتیفوئید) نامیدند. آنگاه تلاش کردند علائم این یکی را با واکسن قویتری سرکوب کنند که بازهم منجر به بیماری بسیار خطرناکتری شد که تعداد زیادی انسان را معلول کرد و کشت. ترکیب تمام واکسنهای سمی و تخمیرشدنشان باهم در بدن، واکنشهای چنان شدیدی را ایجاد کرد که پزشکها نتوانستند با وضعیت مقابله کنند. فاجعه در اردوگاهها بیداد میکرد. در برخی بیمارستانهای نظامی هیچچیز نبود بهجز سربازهای فلجشده که آنها را تلفات جنگی نامیدند، حتی قبل از اینکه خاک آمریکا را به خاطر جنگ ترک کرده باشند. من با برخی از بازماندگان این هجوم واکسیناسیون هنگامی که بعد از جنگ به وطن بازگشتند، صحبت کردم و آنها از وحشت از بیماری در اردوگاه گفتند، نه وحشت از خود جنگ ونبرد.