🔹 درس غرب شناسی 🔹استاد سید مجتبی امین جواهری 🔹جلسه سی و هشتم 🔹دوره فئودالیسم و ویژگی‌های این دوره ✍محمدرضا زارع توضیحاتی در مورد دوره برده داری داده شد و ما در این جلسه سعی بر این داریم که دوره بعد از برده‌داری یعنی دوره فئودالیسم را توضیح دهیم. ما باید غرب شناسی را از چند جهت معرفی کنیم: ۱) فکریو فلسفی ۲) اجتماعی و جامعه ،تمدنی واقتصادی 🔸توضیح: در دوران برده داری در مورد تمدن آنها باید گفت که اول به صورت قبیله‌ای زندگی می‌کردند پس از آن تبدیل به ملوک الطوایف شدند و سپس تبدیل به شهر و سپس کشور و حکومت مستقل شدند. ۳) ساختار سیاسی و حکمرانی و بین المللی در تاریخ 🔸توضیحی در مورد تمدن و هویت شخصی هر فرد در جامعه فئودالیسم: نام دیگر فئودالیسم سرواجی است، در این دوره فرد کشاورز در زمین خودش مشغول به‌کار می‌شد ولی این محصولات را به ارباب ها میدادندو آن‌ها را می‌فروخت و این دوره از جهتی شبیه دوره برده‌داری است چون کشاورز و برده هیچکدام تام‌الاختیار نمی‌باشند و هر دو مالک و اربابانی دارند. 🔸شهید مطهری در کتاب فلسفه و تاریخ جلد ۳ صفحه ۲۴۲ می‌گویند: اولین ویژگی دوره فئودالیسم این است که اربابان در دوره برده‌داری مالک برده‌ها بوده‌اند یعنی می‌توانستند آن‌ها را وادار به هر کاری بکنند و حتی می‌توانستند آن‌ها را به قتل برسانند ولی در فئودالیسم ارباب های کشاورزان تام الاختیار نسبت به کشاورزان نیستند بلکه فقط کشاورزان برا آنها کار میکنند. دومین ویژگی ملوک‌الطوایف بودن است: به این صورت که در یک منطقه چند قبیله وجود داشته است که که برای این قبایل یک رئیس وجود دارد و در دوران فئودالیسم که طوایف تبدیل به روستا شدند برای هر کدام از روستاها کدخدایی وجود داشت که امور روستا را در دست داشت سپس روستاها تبدیل به شهرها و کشورها شدند و و کدخداها جای خود را به سلطان ها و حکام داده‌اند. 🟠دوره بروجوازی(دلال ها) زمانی‌که محصول های کشاورزان بدست می‌آمد کشاورزان ناچار بودند که این محصولات را به ارباب‌های خود دهند و اربابان نیاز داشتند این محصولات را یک فردی به فروش برسانند بنابراین اربابان تصمیم گرفتند افرادی را برای این مسئولیت قرار دهند، بعد از این‌که افراد دلال این مسولیت را به دست گرفتند، محصول های اربابان را می‌گرفتند و به روستاهای دیگر می‌رفتند و آن‌ها را می‌فروختند و محصولاتی که در آن روستا بود را به روستای قبلی به فروش می‌رساندند، به‌همین ترتیب شد که دلال‌ها افراد دنیادیده و اهل تجارت شدند و کم‌کم دسته سوم به‌نام دسته دلال‌ها درست شد و شکل گرفت. و دلال‌ها محصولات را از اربابان می می‌خریدند و کم‌کم دلال‌ها خود صاحب درآمد شده‌اند و به‌همین گونه رقابت بین ارباب‌ها و دلال‌ها رخداد که اگر ارباب محصولات خود را زیر قیمت نمی‌فروختند به سراغ ارباب‌های دیگر می‌رفتند. در همین زمان شورشی بین رعیت‌ها و اربابان رخ داد که دلال‌ها آن را پایه‌گذاری کردند. و سپس ارباب‌ها از بین رفتند و دلال‌ها به فکر تضمین مال کشاورزان افتادند و کم‌کم مقدمه دولت‌سازی پیشامد و در همین زمان ماکیاولیسم رخ داد، بنابراین مردم به سمت دلال‌ها روی آوردند و ثروت‌هایشان را نزد دلال‌ها سپردند و کشاورزان از زیر بار کشاورزی آزاد شدند و مالک زمین خود شدند بنابراین دلال‌ها به‌جای این‌که تعداد کمی ارباب پول‌دار داشته باشد حالا چند برابرکشاورز ساده‌لوح داردو راحت تر میتوانند به درآمد بیشتری برسند. دوران فئودالیسم مخصوص مغرب زمین بوده و در مشرق زمین هستند نفوذی وجود نداشته است. این از توضیحات دوران فئودالیسم بود، بعد از این دوره پیدایش دولت‌ها شکل می‌گیرد که در جلسه بعد به آن اشاره می‌شود. 🚦@Westernstudies