🌹✨🌹
#بر_بال_خاطره_ها 🕊
🔻
#عملیات_والفجر_۴
#قسمت_دوم
🔸تا وقت نماز صبح خواب روی چشم کسی نرفت و آثار خستگی در چهره نیروها
مشهود و پیدا بود. در آن لحظات ناب یکرنگی و اخلاص، بچهها حال و احوال بسیار خوبی داشتند. نماز صبح رو به امامت یک روحانی اهل شیراز خواندیم .
بعد از آن یکی از بچهها دعای زیبایی که هنوز آن صوت و نوا در خاطرم هست، با تمام وجود خواند و دعا رو تمام کرد
🔸برادر اسماعیلی فرمودند یک در میان بین سنگرها بچه تا دو سه ساعتی که وقت
داریم بخوابند. یک کیسه خواب با یک پتو داشتم که
توانستم یک ساعتی بخوابم .
آن یک ساعتی که خوابیدم خیلی چسپید. ناگهان با صدای انفجارات پی در پی بیدار شدم . سریع رفتم بطرف سنگری که داخل کانال
بود. دیدم برادر اسماعیلی با دوربین منطقه رو دیدبانی میکرد .
🔸سئوال کردم که چه خبره ؟
گفتند که اول پاتک است داره گراگیری میکنند و قدرت ما رو میسنجند .
🔸من هم رفتم پیش نیروهای ادوات .دوشکا و خمپاره و ۱۰۶ و دیدم همگی آماده هستند
اما چهرهها خسته بود ولی کسی اهمیت نمیدادند .لباسها خاکی و گاها گلی بود . ساعت یادم نمیاد که چه ساعتی بود اما حدودا هفت صبح بود .
سکوت رادیویی برقرار بود اما تماس بیسیمی بین دیدبان و آتشبارها برقرار بود .
🔸سکوت عجیبی همه رو در بر گرفته بود سمت چپ ما بلندی سورکوه بود که یادم نیست ولی احتمالا تیپ امام رضا (ع) مشهد مستقر بودند .
بچهها شروع کردن به خواندن سوره عصر با صوت و نوای زیبایی که یادم
نمیره و آن لحظات پر از استرس و حساس که در تاریخ دفاع مقدس ثبت
و درج میشد . چون وقتی که عراق در هر نقطه پاتک میزد واقعا منطقه رو وجب به وجب شخم میزد. انواع گلولهها رو بر سر رزمندگان آوار میکرد. لحظات سختی بود و ما با وجود خستگی و بی خوابی شب گذشته در
کانالها و سنگرها منتظر پاتک عراقیها بودیم. با توجه به خستگی مفرط بچهها ولی
در سنگرها بیشتر نیروها یک مفاتیح کوچیکی در دست داشتند و دعا میخواندند مخصوصا زیارت عاشورا
که با خلوص نیت و تواضع و فروتنی همراه بود.
🎤راوی:
#جانباز_سرافراز
#حاج_یدالله_نویدی_مقدم
#ادامه_دارد...
🍀