🍎پسرکی دو سیب در دست داشت
🍏مادرش گفت :
🍎یکی از سیب هاتو به من میدی؟
🍏پسرک یک گاز بر این سیب زد
🍎و گازی به آن سیب !
🍏لبخند روی لبان مادر خشکید!
🍎سیمایش داد می زد که
🍏چقدر از پسرکش ناامید شده
🍎اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را
🍏به طرف مادر گرفت و گفت :
🍎بیا مامان!
🍏این یکی ، شیرین تره!
🍎مادر ، خشکش زد
🍏چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود.
🍎هر قدر هم که با تجربه باشید
🍏قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید و
🍎بگذارید طرف فرصتی برای
🍏توضیح داشته باشد .
@Zendegiye_pooya