#قسمت55✨🌹
رفتهرفته به سراغ آثار بزرگان عرفان رفت.
با مطالعهي آثار و زندگي اين اشخاص، روزبهروز حاالت معنوي او تغيير ميكرد.
من ديده بودم كه رفاقتهاي هادي كم شده بود! بر خلاف اوايل حضور در نجف، ديگر كمحرف شده بود.
#معاشرت او با بسياري از دوستان در حد يك سلام و عليك شده بود.
به مسجد هنديها علاقھ داشت. نماز جماعت اين مسجد توسط آيتاالله
حكيم و به حالتي عارفانه برقرار بود. براي همين بيشتر مواقع در اين مسجد نماز ميخواند.
خلوتهاي عارفانه داشت. نماز شب و برخي اذكار و ادعيه را هيچ گاه ترك نميكرد.
اين اواخر به مرحوم آيتاالله كشميرے ارادت خاصي پيدا كرده بود. كتاب خاطرات ايشان را ميخواند و به دستورات اخلاقی اين مرد بزرگ عمل ميكرد.
يادم هست كه ميگفت: آيتاالله كشميري عجيب به نجف وابسته بود.
زماني كه ايشان در ايران بستري بود ميگفت مرا به نجف ببريد بيماري من خوب ميشود.
هادي اين جملات را ميخواند و ميگفت: من هم خيلي به اينجا وابسته
شدهام، نجف همهي وجود ما را گرفته است، هيچ مكاني جاي نجف را براي من نميگيرد.
اين سال آخر هر روز يك ساعت را به واديالسلام ميرفت. نميدانم در اين يك ساعت چه ميكرد، اما هر چه بود حال عجيب معنوي براي او ايجاد
ميكرد.
اين را هم از استاد معنوي خودش مرحوم آيتاالله كشميري و آقا سيد علي قاضي فراگرفته بود.
#ادامھدارد ✨
#تقدیمبهشهداےمدافعحرم 🌿
#شهیدطلبھمدافعحرممحمدهادےذوالفقارے 🌹