#به_وقت_خاطره 📜
🌹وقتی در کمین دشمن بودیم، عباس پشت بیسیم به ما روحیه میداد و میگفت:«بچهها! نگران نباشید، ما هستیم، بهتون کمک میکنیم.» اینها در حالی بود که فرمانده نمیگذاشت عباس به خط بزند و او بسیار ناراحت شده بود. فرمانده گفته بود:«اگه قراره کاری بکنن، همین سه نفر میکنن و اگه قراره شهید بشن، همین سه تا شهید کافیه. تو جلو نرو عباس» وسط درگیریها، مافوق فرمانده ما، مأموریتی اعلام میکند مبنی بر این که روستایی در آن حوالی را پوشش بدهند تا حرامیها به روستاهای بعدی نرسند. جمعی از نیروها به سمت روستایی که فرمانده بود حرکت میکنند و عباس هم به کمک آنها میرود.
🌹با خودشان میگویند عباس را میبریم تا جلو نرود! خیالمان راحت باشد که پیش ماست و او را سالم تحویل میدهیم. اما سرنوشت چیز دیکری برای عباس نوشته بود.
•|خاطرهایازشهید💔عباسدانشگر🕊|•
🌴
@afsaranjangnarm_313🌴