#شرح_نامه۵۹
📜نامه در یک نگاه:
این نامه در عین فشردگى و کوتاهى، مجموعه اى است از اندرزهاى پر اهمّیّت.
مخاطب در اين نامه «اسود بن قطبه» است. در اينکه او جزء صحابه پيامبر بوده يا تابعين و کسانى که پس از پيامبر آمده اند گفت وگوست. در مجموع، وى فرد شناخته شده اى در کتب رجال نيست; ولى از اينکه مقام والايى در عصر اميرمؤمنان على(عليه السلام) داشته معلوم مى شود مسلمان با شخصيتى بوده است.👌
«حلوان»; (بر وزن سبحان) يکى از مناطق غربى ايران و نزديک به مرزهاى عراق بوده است
👈 و تعبير به «صاحب جند» (فرمانده لشکر) با توجّه به اينکه امام(عليه السلام) در نامه اش درباره والى سخن مى گويد نشان مى دهد که تنها مسئوليت فرماندهى منهاى فرماندارى را نداشته بلکه هم والى آن منطقه بوده و هم فرمانده لشکر.
🔸بايد به همه با يک چشم نگاه کنى:
امام(عليه السلام) در بخش اوّل اين نامه چهار سفارش مهم به «اسود» مى کند، نخست به سراغ مهم ترين چيزى مى رود که مانع سعادت انسان هاست; يعنى هواى نفس و «اسود» را از آن برحذر مى دارد
✅ مى فرمايد: «اما پس (از حمد و ثناى الهى) زمامدار، هرگاه دنبال هوا و هوس هاى گوناگون خويش باشد در بسيارى از موارد او را از عدالت باز مى دارد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الْوَالِيَ إِذَا اخْتَلَفَ هَوَاهُ مَنَعَهُ ذَلِکَ کَثِيراً مِنَ الْعَدْلِ).
👈تعبير به «اخْتَلَفَ هَوَاهُ» ممکن است اشاره به هوا و هوس هاى گوناگون باشد; مانند علاقه به مال و ثروت، جاه و مقام، شهوت جنسى و صفاتى همچون انتقام جويى و حسد که هر يک مى تواند مانعى بر سر راه اجراى عدل گردد
اين احتمال نيز وجود دارد که اختلاف به معناى پى در پى قرار گرفتن باشد; مانند تعبير به (اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهار) در قرآن مجيد، به اين ترتيب که انسان، امروز به اقتضاى سن يا شرايط محيط، دنبال شهوت باشد و فردا در شرايطى قرار گيرد که به دنبال مال و ثروت و يا مقام و منصب برود و تمام اينها موانعى است بر سر راه اجراى عدالت.
✅در دومين دستور مى فرمايد: «بنابراين بايد امور مردم از نظر حقوق آنها نزد تو يکسان باشد (همه را به يک چشم بنگرى و يکسان درباره آنها حکم کنى) چرا که هيچ گاه جور و ستم (هر چند منافع فراوان مادى در بر داشته باشد) جايگزين عدالت نخواهد شد»; (فَلْيَکُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَکَ فِي الْحَقِّ سَوَاءً، فَإِنَّهُ لَيْسَ فِي الْجَوْرِ عِوَضٌ مِنَ الْعَدْلِ، فَاجْتَنِبْ مَا تُنْکِرُ أَمْثَالَهُ).
🔅در حديث معروفى مى خوانيم که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) عازم يکى از غزوات بود. مرد عربى از راه رسيد و رکاب مرکب را گرفت و حضرت را متوقف ساخت و عرض کرد: «اى رسول خدا عملى به من ياد ده که به وسيله آن وارد بهشت شوم (و اين در خواست مهم و بزرگى بود)»
پيامبر اکرم فرمود: «آنچه را دوست دارى مردم درباره تو انجام دهند همان را درباره آنها انجام ده و آنچه را دوست ندارى مردم درباره تو انجام دهند درباره آنها انجام نده»
✅سپس در چهارمين اندرز مى فرمايد: «نفس خويش را در راه انجام آنچه خدا بر تو واجب کرده است به اميد ثوابش و ترس از کيفرش تسليم و خاضع کن»; (وَابْتَذِلْ نَفْسَکَ فِيمَا افْتَرَضَ اللهُ عَلَيْکَ، رَاجِياً ثَوَابَهُ، وَمُتَخَوِّفاً عِقَابَهُ).
آن گاه در بخش دوم اين نامه او را به چهار امر ديگر توصيه مى کند و از باب مقدّمه مى فرمايد:
✅«بدان که دنيا سراى آزمايش است»; (وَاعْلَمْ أَنَّ الدُّنْيَا دَارُ بَلِيَّة).
سپس در اوّلين نصيحت، به او هشدار مى دهد که :
✅«هر کس ساعتى در اين دنيا بيکار بماند (و عمل نيکى براى آخرت انجام ندهد) اين ساعتِ فراغت و بيکارى موجب حسرت (و ندامت) او در قيامت خواهد شد»; (لَمْ يَفْرُغْ صَاحِبُهَا فِيهَا قَطُّ سَاعَةً إِلاَّ کَانَتْ فَرْغَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ).😰
بر اين پايه انسان مى فهمد ساعات و دقايق در دنيا چه اندازه قابل بهره گيرى بود. اگر خدا را ياد مى کرد، استغفارى بر زبانش جارى مى شد، کمکى به دردمندى مى نمود آثار عظيمش را در آن روز مى ديد. به همين دليل يکى از نام هاى روز قيامت «يوم الحسرة» است و قرآن مجيد در آيات مختلف به اين معنا اشاره کرده است
🔅از جمله در آيه 39 سوره مريم مى فرمايد: «(وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الاَْمْرُ وَهُمْ في غَفْلَة وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ); آنان را از روى حسرت (روز رستاخيز که براى همه مايه تأسف است) بترسان در آن هنگام که همه چيز پايان مى يابد و آنها در غفلت اند و ايمان نمى آوردند».
🔅در روايتى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم که فرمود: « خداوند انسان سالمى که نه کارى براى دنيا و نه عملى براى آخرت انجام مى دهد را مبغوض مى دارد»⛔️