🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 چند بیتی تقدیم به شهدای مظلوم نهرِ خیّن ؛سکوتِ نیمهٔ شب لشگری صف کشیده از قوّاص پشتِ بیسیم؛ پیام فرمانده همگی روبه سویِ اُمِّ رصاص ماه ِ دی با وجودِ سرمایش گرم شب‌های فاطمیه بود چشمِ سربندهای یازهرا در تماشای فاطمیه بود در مسیر ِ عبورِ غواصان عطرِ وصلِ حبیب می آمد همچنان کوچهٔ بنی هاشم هرنفس بوی سیب می آمد گوئیا دست های نامردی نقشهٔ جنگ را فروخته بود بر عزالان فاطمی آن شب چشم یک گله گرگ، دوخته بود پشت بیسیم صدای فرمانده گفت آهسته :«یارسول الله» عملیات گفته شد رمزش راه افتاد قافله ،آنگاه رفته رفته در آن شبِ تاریک راه، باریک و تنگ تر می شد دلِ در اضطرابِ خیّن هم مثل ِ کوچه چه پُر خطر می شد لحظاتی گذشت و‌هر تصویر در دل ِ نهر ،مثلِ خاطره شد لحظهٔ تابشِ منوّرها خبر آمد... حرم محاصره شد مثل ِ کفتار، لشگرِ بعثی جمع را تار و مار می کردند مثلِ ماهی میان ِ تُنگِ آب بچه ها را شکار می کردند بخدا یادمان نخواهد رفت کربلای چهار و امّا رصاص آن بدنهای سوخته برخاک خنده ها وقت تیرهای ِ خلاص لشگری رفت و دسته ای برگشت دفن شد زیر خاک آیهٔ نور چه جوانها که بی نشان رفتند چه جوانها شدند زنده به گور بار ِ مسئولیت به شانهٔ ما تا زمان ظهور سنگین است اوجب واجبات ای مردم چون شهیدان صیانت از دین است ✍️ 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @alvaresinchannel