زكريا بن آدم مى گويد: من نزد امام رضا عليه السلام بودم كه فرزندشان امام جواد عليه السلام را آوردند. ایشان كه كمتر از چهار سال داشتند، دستانشان را بر زمين زدند و سر مبارک را به آسمان بلند كردند و به فكر فرورفتند. امام رضا عليه السلام فرمودند: جانم فدايت، چرا انديشيدنت به درازا كشيد؟ بیان داشتند: براى آن چه در حق مادرم فاطمه (علیهاالسلام) روا داشتند، به خدا سوگند آن_دو را (از قبر) بيرون مى كشم، آتششان مى زنم، ذره_ذره شان كرده و ذراتشان را در دريا_پراكنده مى كنم. امام رضا عليه السلام ایشان را به خود نزديك كردند و ميان دو چشمانشان را بوسيدند و فرمودند: پدر و مادرم به فدايت، تو سزاوارامامتی. 📚کتاب نفیس القطره جلد اول صفحه۶۴۸ اللّهم عجّل لولیک الفرج 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/2067792066Cff78302135