﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_موسی(ع)
#قسمت_یازدهم 🦋
💠
ملاقات موسى عليهالسلام با شعيب عليهالسلام و مهماننوازى شعيب عليهالسلام💠
🦋شعيب عليهالسلام از موسى عليهالسلام استقبال گرمى كرد و به او گفت: هيچگونه نگران نباش از گزند ستمگران رهايى يافتهاى، اينجا شهرى است كه از قلمرو حكومت ستمگران فرعونى، خارج است.
♻️موسى عليهالسلام ماجراى خود را براى شعيب عليهالسلام تعريف كرد، شعيب عليهالسلام او را دلدارى داد و به او گفت: از غربت و تنهايى رنج نبر، همه چيز به لطف خدا حل مىشود.
🎊موسى عليهالسلام دريافت كه در كنار استاد بزرگى قرار گرفته كه چشمههاى علم و معرفت از وجودش مىجوشد، شعيب نيز احساس كرد كه با شاگرد لايق و پاكى روبرو گشته است.
🌿جالب اين كه: نقل شده هنگامى كه موسى عليهالسلام بر شعيب وارد شد، شعيب در كنار سفره غذا نشسته بود و غذايى مىخورد، وقتى كه نگاهش به موسى (آن جوان غريب و ناشناس) افتاد، گفت: بنشين از اين غذا بخور.
💐موسى گفت: اعُوذُ بِاللهِ؛ پناه مىبرم به خدا.
🌺شعيب: چرا اين جمله را گفتى، مگر گرسنه نيستى؟
🌼 موسى: چرا گرسنه هستم، ولى از آن نگرانم كه اين غذا را مزد من در برابر كمكى كه به دخترانت در آب كشى از چاه كردم قرار دهى، ولى ما از خاندانى هستيم كه عمل آخرت را با هيچ چيزى از دنيا، گرچه پر از طلا باشد، عوض نمىكنيم.
🌻شعيب گفت: نه، ما نيز چنين كارى نكرديم، بلكه عادت ما، احترام به مهمان است. آنگاه موسى عليهالسلام كنار سفره نشست، و غذا خورد.(460) در اين ميان يكى از دختران شعيب عليهالسلام گفت:
يا اَبَتِ استَأجِرهُ اءنّ خَيرَ مَن استأجَرتَ القَوِىُّ الأَمينُ؛
🌴اى پدر! او (موسى) را استخدام كن، چرا كه بهترين كسى را كه مىتوانى استخدام كنى همان كسى است كه نيرومند و امين باشد.(461)
🌿شعيب گفت: نيرومندى او از اين جهت است كه او به تنهايى سنگ بزرگ را از سر چاه برداشت و يا دلو بزرگ آب را كشيد، ولى امين بودن او را از كجا فهميدى؟
🍁 دختر جواب داد: در مسير راه به من گفت: پشت سر من بيا تا باد لباس تو را بالا نزند، و اين دليل عفت و پاكى و امين بودن او است.(462)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉
@amozeshtajvidhefzquran 👈