🌷🌷سه دقیقه در قیامت🌷🌷
#قسمت_سوم
مجروح عملیات۱
در سال ۱۳۹۰تروریست های وابسته به امریکا چند ارتفاع مهم در منطقه تصرف کرده بودند(شمال غرب)وبه خودروهای عبوری ونیروهای نظامی حمله کرده وبه هنگام مقابله با انها به شمال عراق فرار می کردند.در اخرین مر حله عملیات تروریستها برای فرار از منطقه از گاز های فسفری واشک اور استفاده کردند تا ما نتوانیم انها را تعقیب کنیم.الودگی محیط باعث سوزش وچشمانم شد.به سختی وبا کمک دوستان به عقب برگشتم.علی رغم تمهیدات پزشکی درد چشم مرا اذیت می کرد.عملیات پاکسازی رزمندگان موفقیت امیز بود.اما هنوز چشم هایم به خصوص چشم چپم در گیر بود.حدود ۳سال با سختی روزگار گذراندم۰در این مدت بارها به دکترهای مختلف مراجعه کرداما جواب درستی نگرفتم.تا اینکه یک روز صبح ٬احساس کردم که چشم چپ من از حدقه در امده است درست بود .درمقابل اینه که قرار گرفتم ٬دیدم وچشم من از مکان خودش خارج شده!حالت عجیبی بود.از طرفی درد شدیدی داشتم۰
با مراجعه به بیمارستان التماس کردم کم مرا عمل کنید ۰دیگر قابل تحمل نیست۰با تشکیل کمیسیون پزشکی عکس ها وازمایشهای متعددی از من گرفتند۰درنهایت تیم پزشکی متشکل ازیک جراح مغز ویک جراح چشم وچندمتخصص بود ٬اعلام کردند:یک غده بزرگ در پشت چشم ایجاد شده٬فشار این غده باعث جلو امدن چشم گردیده ۰به علت چسبندگی این غده به مغز ٬کار جداسازی ان بسیار سخت است۰
بعد اعلام شد اگر عمل صورت بگیرد٬یا چشمان بیمار از بین میرود ویا مغز او اسیب جدی خواهد دید۰